منوی دسته بندی

قلعه الموت، دژ مستحکم اسماعیلیان

قلعه الموت، دژ مستحکم اسماعیلیه یکی از مشهورترین و مستحکم ترین قلعه هایی که در تاریخ ایران زمین ساخته شده است. در ایران طی قرن های پیاپی به منظور حفظ و نگهبانی و دفاع از شهرها در برابر تهاجم دشمنان یا به عنوان پایگاه نظامی و انبار ذخائر جنگی، ساختمان های مستحکمی می ساختند و به آن قلعه می گفتند.

قلعه های قدیمی ایران برای اینکه دور از دسترس دشمنان باشد، معمولا در نقاط کوهستانی بر بلندای کوه ها بنا می شد. اغلب آنها، دارای راه های صعب العبور بود و آنها جزء مستحکم ترین دژها بودند. زیرا علاوه بر مکان خاصی که بنا می شدند دارای برج و باروهای بلند و محکمی بودند و در درون آنها زیرزمین هایی سنگی، در دل کوه حفر می کردند. مصالحی که در ساخت دژها به کار می رفت، بیشتر از سنگهای نتراشیده و آهک و گچ بود. تنها گاهی، برای دروازه های ورودی از سنگ های تراشیده استفاده می کردند.

ویژگی های قلعه الموت

قلعه الموت، مشهورترین این قلعه ها بر فراز صخره ای سنگی بنا شده است. مردم محلی به آن «قلعه حسن» یا قلعه حسن صباح، نیز می گویند. قلعه الموت، در رودبار قزوین در پانصد متری شمال شرقی روستایی به نام «گازرخان» واقع شده است.

روستای گازرخان قلعه الموت
روستای گازرخان در مجاورت قلعه الموت

موقعیت جغرافیایی قلعه

این قلعه بسیار عظیم و تسخیر ناپذیر، از نظر توان پایداری و  مقاومت در برابر دشمن بی نظیر بوده است. بر بلندای کوهی واقع شده که دور تا دور آن را پرتگاه های مخوفی فرا گرفته است. وجود پرتگاه های طبیعی و غیر طبیعی در اطراف دژها از ویژگی های بیشتر دژهای کوهستانی بود که مورد استفاده فرقه اسماعیلیه قرار می گرفت. بر روی باروها ی بلند دژ، برج های مراقبت قرار داشت که نگهبانان از آنجا حفاظت قلعه ها را بر عهده داشتند. سه برج از برج های قلعه الموت، در گوشه شمالی و جنوبی و شرقی  هنوز پا برجاست. تنها راه دسترسی به قلعه، راه بسیار باریک و وصعب العبوری است که در بخش شمالی قلعه واقع شده است. تنها راه برای ورود به داخل قلعه، دروازه ای است که درشمال شرقی قرار گرفته است. طبق روایت های معتبر این قلعه را یکی از پادشاهان دیلمی، بنیان نهاده است. با این هدف که مخالفان و کارگزاران گناهکار حکومت، دوران تبعید و زندانی خود را در آن مکان دور از دسترس بگذرانند.

قلعه الموت
قلعه الموت

برای دانستن درباره دریاچه زیبای اوان الموت روی همین نوشته کلیک کنید.

نام گذاری قلعه الموت

چون این قلعه در ارتفاع بسیار بلندی بنا نهاده شده، به الموت به معنی «آشیانه عقاب» شهرت یافته است. در اصل، اله موت بوده که اله یعنی عقاب و موت به معنی آشیان می باشد. در اثر استعمال فراوان، این نام برای تلفظ ساده تر آن، به الموت تغییر کرده است.

چگونگی تسخیر قلعه الموت

انگیزه حسن صباح از تسخیر الموت

حسن صباح از داعیان فرقه اسماعیلیه و موسس فرقه اسماعیلیه یا نزاریه در ایران است. حسن صباح در سال 473 ه.ق پس از بازگشت از مصر، در شهرهای مختلف ایران به تبلیغ فرقه اسماعیلیه پرداخت. گروه زیادی از مردم مذهب اسماعیلیه را پذیرفتند. او داعیانی به دیلمان و طبرستان و الموت فرستاد. داعیان توانستند، قشرهای مختلف از مردم آن نواحی را به پیروی و حمایت از مذهب خود درآورند. مردان این نواحی، انسان هایی قوی، دلیر و سخت کوش بودند. این امر امتیاز بزرگی برای پیشرفت اسماعیلیه محسوب می شد. از طرفی قلعه الموت که در آن ناحیه قلعه ای تسخیر ناپذیر و عظیم بود حسن صباح را برانگیخت تا آن را در اختیار بگیرد. تسخیر این قلعه کمک شایانی در موفقیت پیشوای فرقه اسماعیلیه و گسترش اسماعیلیان داشت.

روایت های مشهور از حسن صباح و نحوه تسخیر الموت

روایتی معروف درباره تسخیر قلعه الموت نقل شده که به افسانه بیشتر شباهت دارد تا واقعیت. گفته اند: حسن صباح به قصد تصاحب قلعه الموت، در حالیکه لباس درویشان به تن داشت، به نزدیکی قلعه رسید. وی با نگهبان قلعه به گفتگو پرداخت. به آنها گفت: قصد خواندن نماز دارد و چون در زمین غصبی، نمی توان نماز خواند پس از نگهبان، درخواست کرد، تا به وی مساحتی به اندازه یک پوست گاو، زمین بفروشد. نگهبان وی را به صاحب زمینی در آنسوی دژ معرفی کرد. حسن صباح پس از خریداری زمین، پوست گاو را با ترفندی، به صورت رشته های باریکی درآورد. سپس به فروشنده گفت: «من به اندازه رشته های این پوست از تو زمین می خواهم» و بدین ترتیب مالک کوهستان الموت شد.

قلعه الموت بر فراز کوهستان البرز
قلعه الموت بر فراز کوهستان البرز

برای خواندن درباره قلعه اسماعیلیه مارکوه در رامسر روی همین نوشته کلیک کنید.

تصاحب قلعه الموت بدون جنگ و خونریزی

در مورد تسخیر قلعه الموت، روایتی دیگری که درست تر به نظر می رسد وجود دارد. اینکه «مهدی علوی» فردی شیعی مذهب از طرف ملکشاه سلجوقی، به فرماندهی قلعه الموت منصوب شده بود. یکی از یاران زیرک حسن صباح به نام «حسین قائنی» با وی طرح دوستی ریخت و وارد دژ شد. وی به هر ترتیب توانست رضایت «مهدی علوی» را جلب کند تا اجازه ورود یاران خویش را هم به داخل قلعه بگیرد. در نهایت قلعه را از «مهدی علوی» به بهای سه هزار دینار زر خریداری کرد. با این تدبیر، قلعه را برای حسن صباح بدون خونریزی و جنگ به چنگ آورد. پس از آنکه حسن صباح ساکن قلعه شد، فعالیت جدی وی در آن مکان دور افتاده آغاز شد. وی مدت سی و پنج سال به رهبری، تعلیم و پرورش پیروان خود همت گماشت. در حقیقت اهمیت کار وی پس از فتح قلعه الموت نمایان شد. وی مدت یک قرن ونیم استیلا و نفوذ خود را بر قلمرو وسیعی، از خاک ایران و کشورهای مجاور ایران، با قدرت و هیبت تمام حفظ کرد.

استقرار حسن صباح در الموت و قدرت گرفتن اسماعیلیه

پس از استقرار حسن صباح در قلعه الموت و رونق گرفتن کار اسماعیلیان، این مکان کانون فرماندهی و حل و فصل کلیه امور اسماعیلیان یا نزاریان در سراسر جهان شد. به علاوه این دژ،  مرکز مطالعات و مباحثات علمی و دینی هم محسوب می شد. حسن صباح پس از گسترش سلطه بر قلعه الموت، توانست به کمک یاران جان برکف خویش، قلعه های بسیاری را در نقاط مختلف ایران تسخیر و یا قلعه های جدیدی بنا کند.

قلعه الموت
نمایی از قلعه الموت

برای دیدن قلعه بابک خرم دین در کلیبر، آذربایجان شرقی روی همین نوشته کلیک کنید.

ساکنان قلعه الموت

پیروان حسن صباح از طبقات مختلف جامعه و از صنف های مختلف بودند. به طوریکه در داخل قلعه ها از گروه های مختلف صنعتگران از قبیل آهنگر، نجار، آشپز، طبیب، جراح، زرگر، کمانگر، عراده گردان، فلاخن انداز وجود داشت. این صنعتگران، تمام نیازهای قلعه نشینان را برطرف می کردند. مهمترین دسته از این صنعتگران آنهایی بودند که وسایل جنگی و دفاعی می ساختند.

جنگجویان اسماعیلیه

حسن صباح تا پیش از فتح قلعه الموت، تنها با بحث و گفتگو و با آوردن استدلال مبنی بر برتری مذهب اسماعیلیه بر دیگر مذاهب اسلامی، پیروانی گرد آورده بود. پس از استقرار و سر و سامان دادن به امور اولیه در قلعه، وارد مرحله آموزش عملی و جنگی شد. وی تمرینات جنگی منظم و مداومی را در درون قلعه، برای مردان قوی بنیه و جوانان رزمجو آغاز کرد. به گونه ای که گروهی به نام «فدائیان اسماعیلیه» تربیت کرد. آنها پیوسته گوش به فرمان و آماده به خدمت فرمانده خود بودند. ایشان هر کاری را بی چون و چرا انجام می دادند.

قلعه الموت
نمایی از داخل قلعه الموت

برای دیدن قلعه خشتی نوش آباد در نزدیکی شهر کاشان و در استان اصفهان روی همین نوشته کلیک کنید.

فدائیان اسماعیلیه، از شهرت تا وحشت در دل دشمنان

فنون جنگی و نظامی که حسن صباح، توسط مردان زبده قلعه، به جوانان آموزش می داد، علاوه بر تمرینات جنگی عادی، همچون سوارکاری، آموزش بکارگیری اسلحه های موجود آن دوره شامل تمرینات سختی مثل صعود و فرود از صخره ها و دره ها نیز می شد. همچنین آموختن و تمرین در به کار گیری سلاح هایی چون شمشیر، نیزه، و خنجر بیشتر از بقیه مورد توجه بود. مهارت داشتن فدائیان در کاربرد خنجر برای از پای در آوردن سریع دشمن، با تمرینات زیاد و مداوم بدست می آمد و فدائیان ماهر خنجرزن، از شجاع ترین و زبده ترین سربازان برگزیده می شدند. کار این گروه موجب پیشرفت کار و به شهرت رسیدن فرقه اسماعیلیه شد.

 مسئله تامین آب و غذا در قلعه ها

یکی از موضوعات حیاتی و مهم قلعه الموت، چگونگی فراهم نمودن آب و غذاست. زیرا گروه زیادی در تمام طول سال در آنجا ساکن بودند و باید آب و غذای کافی برای مصرف روزانه و برای  ذخیره در اختیار می داشتند. به حدی که ساکنان بتوانند در مواقع لزوم، برای زمان طولانی در مقابل حمله و محاصره دشمنان مقاومت کنند.

روش تامین آب در قلعه

برای تامین آب قلعه، اسماعیلیان، حوضی سنگی را به طول هشت متر و عرض پنج متر در ضلع جنوب غربی قلعه کنده بودند و آب برف و باران در این حوض جمع آوری می شد. سپس  این آب ها از طریق جوی هایی به داخل آب انبارهای سنگی عظیمی هدایت و ذخیره می شد. امروز با وجود ویرانی قلعه الموت، هنوز آثاری از آب انبارهای سنگی، به جای مانده است. حتی آن حوض سنگی بزرگ هنوز هم هنگام بارش برف و باران از آب پر می شود. همچنین گفته شده آب قلعه الموت از طریق نهر بزرگی به نام «دیوجو» از آب رودخانه ی سیالان هم تامین می شده است.

تامین غذای ساکنان قلعه

غذای اصلی قلعه نشینان را بیشتر گندم، جو، حبوبات و گوشت قورمه شده تشکیل می داد. این اقلام را بیشتر از روستاهای اطراف، شهر قزوین و ری تهیه می کردند و به قلعه الموت می رساندند. بخشی را برای مصرف روزانه و بقیه را در انبارهای سنگی که در دل کوه کنده بودند ذخیره سازی می کردند.

قلعه الموت بر فراز صخره
نمایی از قلعه الموت بر فراز صخره

برای دیدن تپه نوشیجان ملایر، دژ باستانی مادها در استان همدان روی همین نوشته کلیک کنید.

نگهبانی و پاسداری قلعه

با وجود بنای بسیار مقاوم و محکم  برج ها و باروها، گروه بسیاری از نگهبانان، پیوسته از بالای برج ها دیده بانی می کردند. ایشان با تمام قوا بدون اندک غفلتی، شبانه روز مراقب بودند تا دشمنی به قلعه نزدیک نشود.

در درون قلعه، تعداد زیادی از مدافعان مامور حفاظت از قلعه و ساکنان آن بودند. هر کدام از آنان وظایف خاصی داشتند برای مثال، بر روی باروها کنگره هایی وجود داشت که به طور دائمی، کمان داران و تیراندازان زبردست در فواصل کنگره ها آماده دفع خطر بودند. همچنین نفت اندازان، پیوسته در طول شب با مشعل های روشن شده با قیر و نفت، ایستاده بودند تا با روشن نگه داشتن محوطه خندق ها و باروها بتوانند حرکت هر جنبنده ای را زیر نظر داشته باشند.

منجنیق ها و عراده ها وسیله اصلی دفاعی تمامی قلعه های فرقه اسماعیلیه و به احتمال زیاد، قلعه الموت بوده است. در زمان حمله یا محاصره مهاجمان، گروهی از مدافعان با این ادوات جنگی، از داخل قلعه دشمن را سنگباران و تارو مار می کردند.

قلعه الموت
منظره کوهستان های اطراف بر فراز قلعه الموت

برای دیدن جاذبه های شهر قزوین اینجا را کلیک کنید.

برای دیدن سرگذشت ناصر خسرو قبادیانی یکی از رهبران اسماعیلیه در ایران و نیز فرقه اسماعیلیه بر روی همین نوشته کلیک کنید.

باز نشر مطالب سایت پوپک تراول تنها با ذکر نام سایت و آدرس /https://poopaktravel.com مجاز می باشد.

نویسنده مقاله:

خانم هما آقا جعفری، کارشناس ارشد ادبیات فارسی

منابع:

1- لغت نامه دهخدا

2- تاریخ ادبیات ایران، دکتر ذبیح الله صفا

3- سرگذشت حسن صباح و قلعه الموت، نوشته ناصر نجمی

عکس ها:

لاله مهری یاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *