منوی دسته بندی

حسن صباح که بود؟

حسن صباح در قرن پنجم هجری فرقه اسماعیلیه را در ایران پایه ریزی کرد. در این سده سلسله سلجوقیان که از ترکان غیر ایرانی بودند، بر ایران حکومت می کردند.

حسن بن صباح سر سلسله فرقه اسماعیلیه در ایران، اهل شهر قم و ساکن ری بود. وی از کودکی علاقه مند به فراگیری علم و دانش بود و تا سن جوانی به کسب علوم زمان خود پرداخت. وی از محضر استادان و دانشمندان آن زمان بهره مند شد و به درجه ای رسید که می توانست با بزرگان و عالمان مباحثه کند. علاقه حسن صباح به بحث و گفتگو سبب آشنایی وی  با چند تن از داعیان اسماعیلیه شد. اصولا یکی از ویژگی های این فرقه، گفتگو، بیان استدلال و مباحثه در اثبات عقیده خویش بود. این امر نظر حسن صباح را جلب کرد و سرانجام به فرقه اسماعیلیه گرایش پیدا کرد.

سفر حسن صباح به مصر

حسن صباح برای آشنایی بیشتر و تکمیل اعتقادات خود در سال 471 ه. ق به کشور مصر، مقر اصلی اسماعیلیه و پایتخت فاطمیان سفر کرد. او مورد توجه خلیفه فاطمی المستنصر قرار گرفت. فاطمیان که خود را از اخلاف حضرت علی و حضرت فاطمه می دانستند نیز، مورد پذیرش حسن صباح قرار گرفتند. وی پس از یک سال و نیم اقامت در آن کشور و تکمیل اعتقاد باطنیه خود، به ایران بازگشت و فعالیت گسترده ای را برای تبلیغ فرقه باطنیه آغاز کرد.

حسن صباح و قلعه الموت

زمانی که تعدادی از داعیان او در نواحی دیلمان و اطراف قزوین مشغول تبلیغ بودند، او خود نیز به آنجا رفت و طرفداران فراوانی در آن نواحی یافت. مردمان آن نواحی اغلب مردانی قدرتمند و شجاع بودند. این امر بر قدرت حسن صباح افزود. وی سرانجام قزوین را برای سکونت دائم خویش برگزید و در سال  483 ه.ق قلعه مستحکم، کوهستانی و صعب العبور الموت را با حیله و بدون جنگ و خونریزی، در اختیار خود گرفت. او موفق شد گماشته ملکشاه سلجوقی را از قلعه الموت بیرون براند. آنگاه قلعه و اطراف آن را مستحکم کرد و در آن قلعه با تعداد زیادی از پیروان خویش مستقر شد. فعالیت اصلی وی پس از مستقر شدن در قلعه آغاز شد.

قلعه مستحکم و دور از دسترس الموت، همچون پناهگاه بسیار امنی بر بلندای کوهی واقع شده بود که دست دشمنان به سختی به آنجا می رسید. حسن صباح در آن قلعه تسخیر ناپذیر بود که توانست به تعلیم و تربیت فدائیان اسماعیلیه بپردازد.

گسترش قدرت و نفوذ اسماعیلیان

حسن صباح قلعه های دیگری در مناطق کوهستانی دیلمان و طبرستان نیز ایجاد کرد. اکنون با قدرتی که به دست آورده بود برای گسترش فعالیت نظامی و نفوذ در سراسر ایران، توانست با یاری طرفدارانش، قلعه های دیگری را در نواحی مختلف ایران به تصرف درآورد. علاوه بر آن خود نیز اقدام به ساخت قلعه هایی کرد. در مجموع در عهد فرمانروایی حسن صباح، اسماعیلیان توانستند بر حدود صد و پنج دژ و قلعه دست یابند که بزرگترین آنها دژ الموت و لمبسر بود. سرانجام پس از مستقر کردن عوامل خود در قلعه های مزبور، داعیان اسماعیلیه توانستند با تبلیغ کیش خود مردم آن نواحی را به کیش خود بخواندند.

شخصیت برجسته حسن صباح

حسن صباح نبوغ فراوانی در مدیریت و سازماندهی کارها داشت. وی توانست با نظمی خاص ساماندهی خوبی بین خود، فرماندهان و داعیان در قلعه های متعدد اسماعیلیه ایجاد کند. وی مردان از جان گذشته و گوش به فرمان داشت. از میان آنان عده کثیری پیک های  سریع السیری بودند که وظیفه داشتند پیام ها را، به نقاط دوردست و مورد نظر برساندند. این امر عاملی برای ترقی و پیشرفت سریع کار و پیروزی اسماعیلیان بود.

فدائیان اسلام معروف به حشاشین

گفته شده در قلعه الموت تنها مردان زندگی می کردند و زنان در قلعه های دیگر بسر می بردند. فدائیان از ازدواج و تشکیل خانواده محروم بودند. هدف حسن صباح آن بود که فدائیان تحت تاثیر و سلطه زنان قرار نگیرند تا بتوانند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند. فدائیان حسن صباح، با تمرینات و تعلیمات سخت و طاقت فرسا بسیار ورزیده و چابک بودند. آنها همیشه آمادگی داشتند، جان خویش را نثار رهبر خود حسن صباح، و عقیده و مسلک خود کنند. آنان با قدرت دائمی جسمی و روحی، هر لحظه می توانستند به زندگی مخالفان خاتمه دهند. فدائیان ماموریت داشتند دشمنان خود را علاوه بر ایران، در هر کشور و مکان دیگری نابود کنند. هدف آنان نابودی پادشاهان سلجوقی، وزیران ظالم و قدرتمند و خلفای مستبد عباسی بود و با ترور اهداف خود را نابود می کردند. مخالفان آنان در هیچ کجا در امان نبودند. اسماعیلیه از خاورمیانه گرفته تا آسیای صغیر، مصر و فلسطین قدرت و نفوذ داشتند.

قلعه الموت و اسماعیلیه
قلعه الموت و اسماعیلیه

شهرت آساسین در اروپا

حسن صباح و فدائیان برای رسیدن به اهداف خود مخالفان را چنان ناگهانی و سریع می کشتند که رعب و وحشت زیادی در دل دشمنان ایجاد می کردند. شهرت فدائیان اسماعیلیه و مبارزات حیرت آور آنان تا نواحی دور دست و اروپا هم رسیده بود. این گروه در اروپا به «آساسین» شهرت یافته بودند. این فرقه از سال483 ه.ق تا سال 654 ه.ق حدود 171 سال فرمانروایی کردند.

چرا به اسماعیلیان حشاشین می گفتند؟

فدائیان اسلام، به حشاشین نیز معروف بودند. زیرا با استعمال «حشیش» که ماده سُکرآوری است به عالم خلسه فرو می رفتند. سپس با تلقین عبارات خاصی چنان گستاخ و بی پروا می شدند که آماده هر کار خارق العاده و هولناکی می شدند. ولی برخی اعتقاد دارند کارهایی که از فدائیان می خواستند مستلزم داشتن دقت و هوشیاری بوده و در حال سکر نمی توانستند ماموریت خود را به انجام رسانند. برخی از مورخان اروپایی عقیده دارند علت نامیدن این گروه به حشاشین این بود که حشیش به معنای گیاه و روییدنی است و اسماعیلیان را فروشندگان داروهای گیاهی ذکر کردند.

کیا بزرگ امید، جانشین حسن صباح

حسن صباح  مدت 35 سال در قلعه الموت ساکن بود و تا پایان عمر در آنجا ماند. او از همان مکان فرقه اسماعیلیه را رهبری کرد. حسن صباح پس از مدتی چنان قدرت و نفوذی به دست آورده بود که موجب ترس و وحشت بسیاری در دل دشمنان خود شده بود. وی پیش از مرگ یکی از یاران قابل اعتماد خویش را به نام «کیا بزرگ امید» جانشین خود معرفی کرد. سرانجام پس از عمری تلاش در راه عقیده در سن هشتاد و پنجاه سالگی زندگی را بدرود گفت. جانشینش کیا بزرگ امید از اهالی رودبار بود و حدود چهارده سال رهبری فرقه اسماعیلیه را بر عهده داشت. وی همان شیوه حسن صباح را در رهبری فرقه باطنیه دنبال کرد.

برای خواندن مقاله قلعه الموت کلیک کنید.

هدف اصلی حسن صباح

هدف اصلی حسن صباح اتحاد با حکومت فاطمیان مصر بود تا با یاری و استفاده از قدرت و نفوذ آنان ایران را از سلطه بیگانگان رهایی بخشد. بیگانگانی که سال ها بر ملت ایرانیان جور و ستم روا می داشتند. از طرفی در دوره حسن صباح، خلفای عباسی ایران را تحت سلطه خویش داشتند و از سویی دیگر حکومت ترک نژاد سلجوقی بر ایران حکومت می کردند. سلجوقیان تابع خواسته های خلفای عباسی درامور مملکت داری بودند. فاطمیان نیز خواهان نابودی خلفای عباسی بودند زیرا دشمن مشترک حسن صباح و فاطمیان بودند.

حسن صباح الموت قزوین
منظره الموت بر فراز قلعه حسن صباح

مقابله سلجوقیان و اسماعیلیان

جلال الدین ملکشاه سلجوقی و وزیر دانشمند و سیاستمدارش، خواجه نظام الملک طوسی، پس از آگاهی از اهداف و فعالیت های فرقه اسماعیلیه، به مبارزه و دشمنی با آنان برخاستند. خواجه نظام الملک «امیر ارسلان تاش» را مأمور نبرد و دستگیری حسن صباح کرد. امیر ارسلان سپاهیان سلجوقی را در سال 485 ه.ق، برای محاصره قلعه الموت روانه کرد. ایشان الموت را محاصره کردند ولی شکست سختی از محاصره شدگان خوردند  و عقب نشینی کردند. این جنگ آتش کینه و دشمنی را در بین آنان گسترش داد. یکی از دلایل دشمنی تفاوت عقیده خواجه نظام الملک و حسن صباح بود. زیرا خواجه نظام الملک پیرو مذهب شافعی بود و شافعیان با مذهب فرقه اسماعیلیه در ستیز بودند. علاوه بر آن از نظر سیاسی نیز با یکدیگر در تعارض بودند. حسن صباح به هیچ قیمتی دست از اعتقادات، اهداف و آرمان خود نمی کشید.

خواجه نظام الملک مخالف سر سخت اسماعیلیان

خواجه نظام الملک پس از قدرت یافتن فرقه اسماعیلیه ملکشاه سلجوقی را هشدار داد که باید برای براندازی و نابودی این فرقه مقابله کرد. در این هنگام که اسماعیلیه که از جانب حکومت احساس خطر کردند، ابتدا خواجه نظام الملک طوسی وزیر ایرانی و با تدبیر را مورد هدف قرار دادند و به قتل رساندند. زیرا می دانستند استحکام و قدرت سلجوقیان در پیشبرد سیاست کشور ایران وابسته به این وزیر کاردان می باشد. پس یکی از فدائیان اسماعیلیه به نام «طاهر ارانی» مامور از میان برداشتن خواجه نظام الملک شد و وی را به قتل رساند. پس از گذشتن چهل روز از مرگ وزیر، فدائیان ملکشاه سلحوقی را نیز به قتل رساندند. با مرگ پادشاه مبارزه پایان یافت. اسماعیلیه پس از مرگ ملکشاه و وزیرش، قوی تر شدند و قلعه های دیگری چون «لمبسر» و «گِرد کوه» را به تصرف در آوردند. جانشین ملکشاه، سلطان محمد، هم با همه تلاشی که کرد نتوانست کاری از پیش برد. پس از اینکه از دنیا رفت کار مبارزه پایان یافت. زیرا سلطان سنجر با دیدن خنجری که نزدیک تختش فرو کرده بودند، ترسید و با فدائیان صلح کرد.

قلعه مارکوه رامسر
قلعه مارکوه رامسر، یکی از قلعه های اسماعیلیه

باز نشر مطالب سایت پوپک تراول تنها با ذکر نام سایت /https://poopaktravel.com مجاز می باشد.

برای خواندن مقاله بابک خرم دین که بود کلیک کنید.


نویسنده مقاله:

خانم هما آقا جعفری، کارشناس ارشد ادبیات فارسی

منابع:

1- سرگذشت حسن صباح و قلعه الموت، ناصر نجمی، نشر ارغوان، 1369          

2- تاریخ ادبیات در ایران، دکتر ذبیح الله صفا، انتشارات فردوس

3- لغت نامه دهخدا

‫2 نظر

  • سحر گفت:

    اما تو کتاب خداوند الموت، نوشته پل آمیر، نحوه ی کشته شدن خواجه نظام ملک و ملک شاه رو جور دیگه توصیف کرده. فدایی به اسم محمد طبسی به اردوگاه شکار تو نهاوند میره که وزیر رو ترور کنه اما قبل از اون با دسیسه ترکان خاتون زن شاه خواجه ترور میشه، بعد از 35 روز، ملکشاه به دعوت یکی از خلافای عباسی به بغداد میره د اونجا از بیماری یرقان میمیره.

    • laleh گفت:

      با سلام و تشکر از دقت و توجه شما
      نحوه قتل خواجه نظام الملک و ملکشاه سلجوقی در منابع فارسی (که در پایان این مقاله ذکر شده) کشته شدن به دست اسماعیلیان یا پیروان حسن صباح بوده است.
      معمولا تفاوت نظر در اکثر وقایع تاریخی بین مورخین و محققین وجود دارد و شما به درستی به این اختلاف اشاره کردید.
      موفق و پیروز باشید.

  • دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *