منوی دسته بندی

باب ششم گلستان سعدی: حکایاتی در ضعف و پیری به زبان ساده و با معنی کلمات

باب ششم گلستان سعدی دارای حکایت های جذاب و پندآموز در باب ضعف و پیری است که ما گزیده ای از آن را، با معنی کردن کلمات سخت و نیز معنی شعر آورده ایم. سعی کردیم متن گلستان را برای خواننده علاقمند به سادگی و روانی بیان کنیم.

گلستان سعدی در چند باب نوشته شده است؟

کتاب گلستان سعدی شیرازی، شاعر و نویسنده نامدار ایرانی، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین شاهکارهای ادب پارسی می باشد، که قرن هاست مورد پسند و توجه قشرهای مختلف جامعه قرار گرفته است. گذشت روزگار اندکی از ارزش آن نکاسته بلکه به بسیاری از زبان های مختلف دنیا ترجمه شده است.

گلستان سعدی دارای نثری آهنگین و موزون و آمیخته به نظم است. نویسنده با زبانی ساده و بیانی شیوا آن را به رشته تحریر در آورده است. گلستان سعدی شامل دیباچه و هشت باب است که عبارتند از:

«سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فواید خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تاثیر تربیت»، «آداب صحبت».

هر باب دارای حکایت های اغلب کوتاه و گاه بلند است. حکایت هایی شیرین و دلنشین که با پندها و اندرزهای اخلاقی همراه است. شاعر، گاه در برخی از این داستان ها خاطرات و تجربه های ارزشمند عمر پربار و سفرهای سی ساله خویش را بیان می کند که بر جذابیت آن می افزاید.

مطلب خواندنی: جدال سعدی با مدعی، بیانی در توانگری و درویشی

«پیری در حالتِ نزع در دمشق»

با طایفه دانشمندان در جامعِ دمشق بحثی همی کردم که جوانی در آمد و گفت: در این میان کسی هست که زبان پارسی بداند؟ غالب اشارت به من کردند. گفتمش: خَیرست. گفت: پیری صد و پنجاه ساله در حالت نَزع است و به زبان عجم چیزی همی گوید و مفهوم ما نمی گردد. اگر به کرم رنجه شوی مزد یابی، باشد که وصیتی همی کند. چون به بالینش فراز آمدم این می گفت:

1-دمی چند گفتم بر آرم به کام                     
دریغا  که   بگرفت   راه   نَفَس

2-دریغا که بر خوانِ اَلوانِ  عمر                     
دمی خورده بودیم، گفتند: بس

معانی این سخن را به عربی با شامیان همی گفتم و تعجب همی کردند از عمر دراز و تاسف او همچنان بر حیات دنیا. گفتم: چگونه ای در این حالت؟ گفت: چه گویم؟

3-ندیده ای که چه سختی همی رسد به کسی                 
که از دهانش به در می کنند دندانی؟

4-قیاس کن که چه حالش بود در  آن  ساعت                 
که از  وجود عزیزش به در رود جانی

گفتم: تصور مرگ از خیال به در کن و وهم را بر طبیعت مستولی مگردان که فیلسوفانِ یونان گفته اند: مزاج ار چه مستقیم بوَد، اعتمادِ بقا را نشاید و مرض گر چه هایل، دلالت کلی بر هلاک نکند، اگر فرمایی طبیبی را بخوانیم تا معالجت کند. دیده بر کرد و بخندید و گفت:

5-دست  بر هم زند طبیبِ  ظریف                    
چون خرف بیند اوفتاده حریف

6-خواجه در بندِ نقشِ ایوان است                    
خانه از پای بست ویران است

7-پیرمردی    ز   نَزع   می   نالید                    
پیرزن   صندلش   همی  مالید

8-چون  مُخَبَط  شد اعتدال  مزاج                   
  نه  عزیمت  اثر  کند  نه  علاج

معنی شعر:

1- با خود گفتم چند نفس به کام دل می کشم، افسوس که راه نفس بسته شد.
5- پزشک دانا اگر بیمار خود را فرتوت و در حال تباهی در بستر ببیند با تأسف دست بر هم می ساید و ناامید می شود.
6- صاحب خانه به فکر نقش و نگار ایوان خانه است در حالی که خانه از اساس در حال فرو ریختن است.
7- در حالی که پیرمرد در حال جان دادن است، پیرزن بیهوده صندل را برای بهبودی او به تن او می مالد.
8- هنگامی که سلامتی مزاج وجود ندارد، هر دعا و افسون و درمانی بیهوده است.

معنی کلمات:

طایفه: گروه
جامع دمشق: مسجد جامع شهر دمشق در کشور سوریه.
در آمد: وارد شد، داخل شد.
غالب: اکثر: بیشتر.
خَیرست: کاری نیکو باد.
نَزع: در حال جان دادن.
عجم: غیر عرب، به ویژه ایرانی
اگر به کرم رنجه شوی مزد یابی: اگر از روی جانمردی قبول زحمت کنی، ثواب خواهی برد.
باشد که: شاید
وصیتی همی کند: سفارشی که پیش از مرگ می کنند تا بازماندگان پس از مرگ وی انجام دهند.
فراز آمدم: پیش آمدم، نزدیک آمدم.
خوان الوان: سفره رنگارنگ.
دم: یک لحظه.
شامیان: اهالی سرزمین شام.
همچنان: هنوز
قیاس کن: مقایسه کن.
تصور مرگ: فکر مرگ.
وهم را بر طبیعت مستولی مگردان: تصور و گمان بیهوده را بر طبع خود مستولی مگردان.
فیلسوفان یونان: دانایان و حکیمان یونانی
مزاج ار چه مستقیم بوَد اعتماد بقا را نشاید: با وجود سلامتی مزاج، نمی توان بر بقای عمر مطمئن بود.
مرض گر چه هایل، دلالت کلی بر هلاک نکند: هرچند بیماری شدید و ترس آور باشد دلیل قطعی برای مردن نیست.
فرمایی: دستور دهی.
بخوانیم: کسی را احضار کردن.
دیده بر کرد: چشم باز کرد، نگاه کرد
پای بست: اساس، بنیان.
صندل: درختی کوچک که در قدیم چوب آن برای درمان برخی از بیماری ها استفاده می کردند.
مُخَبَط: پریشانی عقل.
عزیمت: دعا، افسون
عِلاج: مداوا کردن.

«سخت راندن و از راه ماندن»

روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگه به پای گریوه ای سست مانده. پیرمردی ضعیف از پسِ کاروان همی آمد و گفت: چه خُسبی که نه جای خفتن است؟ گفتم: چون رَوَم که نه پای رفتن است؟ گفت: این نشنیده ای که صاحبدلان گفته اند: رفتن و نشستن بِه که دویدن و گسستن.

ای که  مشتاقِ منزلی  مشتاب              
پند   من   کار  بند  و  صبر  آموز

اسب تازی دوتگ رود بشتاب               
و اُشتُر آهسته می رود شب و روز

معنی کلمات:

سخت رانده بودم: بسیار تند رفته بودم.
گَریوه: کوه پست.
کاروان: گروه زیادی از مسافران که با هم سفر کنند.
نه پای رفتن است: تاب و توان حرکت کردن نیست.
گسستن: بریدن.
اسب تازی: اسب عربی، این اسب لاغرتر از اسب های دیگر است.
دو تگ: با سرعت

حکایات خواندنی: باب پنجم گلستان سعدی در عشق و جوانی

«توانگر بخیل و فرزند بیمار»

توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیک خواهانش گفتند: مصلحت آن است که ختم قرآن کنی از بهرِ وی یا بذل قربان. لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: مُصحف مهجور اولی تر است که گله ی دور. صاحبدلی بشنید و گفت: ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبان است و زر در میان جان.

1-دریغا   گردن   طاعت   نهادن          
گرش  همراه  بودی دست دادن

2-به دیناری چو خر در گِل بماند           
وَر الحمدی بخواهی صد بخواند

مطلب خواندنی: گلستان سعدی در باب اخلاق درویشان

معنی شعر: باب ششم گلستان سعدی

1- افسوس و دریغ که برای عبادت و فرمانبرداری سر فرود آوردن و نداشتن دست بخشندگی و کرم.
2- برای بخشیدن یک دینار مثل خر در گِل می ماند، ولی اگر درخواست خواندن فاتحه کنی صد بار می خواند.

معنی کلمات:

بخیل: ناخن خشک، خسیس
رنجور: ضعیف، بیمار
نیک خواه: نصیحت کننده، خیرخواه
ختم قران کنی: با نیت شفای بیمار تمام قران را یک بار خواندن.
لختی: اندکی
مُصحف مهجور اولی تر است که گله دور: خواندن قران که به کناری نهاده شده و متروک مانده، بهتر است از قربانی کردن گوسفندی که در گله دور از دسترس است.
ختمش به علت آن اختیار آمد که قران بر سر زبان است و زر در میان جان: ختم قران را به این دلیل پذیرفت که خواندن آن با زبان و ساده است. ولی برای بهای گوسفند باید زر بپردازد که به جانش بسته است.

دریافت فایل کامل باب ششم گلستان سعدی

شما می توانید برای مطالعه حکایت های بیشتر از این باب پس از پرداخت مبلغ به صورت کارت به کارت و پُر کردن فرم زیر فایل مورد نظر را از طریق ایمیل دریافت کنید.

کد مقاله: 61

قیمت مقاله: 5 هزار تومان

شماره کارت: 6280231425253613 به نام لاله مهری یاری، بانک مسکن

دریافت فایل کامل برای عزیزان خارج از کشور

عزیزان خارج از کشور می توانید فایل های کامل را پس از پرداخت از طریق PayPal و پر کردن فرم زیر بصورت ایمیل دریافت کنید.

Article Number: 61

Price Per Article: 2.50 USD

Email: nmehryari@icloud.com

در صورت داشتن هرگونه سئوال می توانید به آدرس: support@poopaktravel.com ایمیل ارسال کنید.

گلستان سعدی با معنی

مطلب پرطرفدار: باب هفتم گلستان سعدی در تاثیر تربیت

باز نشر مطالب سایت پوپک تراول تنها با ذکر نام سایت /https://poopaktravel.com مجاز می باشد.

برای دیدن مقاله سفر از دیدگاه سعدی کلیک کنید.


نویسنده مقاله: باب ششم گلستان سعدی باب پنجم گلستان سعدی

خانم هما آقا جعفری، کارشناس ارشد ادبیات فارسی

منبع:

کتاب گلستان سعدی به تصحیح و توضیح استاد غلامحسین یوسفی

باب پنجم گلستان سعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *