منوی دسته بندی

سفر از دیدگاه سعدی، بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

سفر از دیدگاه سعدی لازمه زندگی یک انسان است و بدون آن فرد به تکامل نمی رسد. بنابراین نام یکی از بزرگترین شاعران و نویسندگان ایرانی، شیخ اجل سعدی شیرازی، از لحاظ تجربه های گرانبهای سفر و مدت زمان طولانی که در سفر بوده منحصربفرد است. تجربیات و دیدگاه سعدی درمورد سفر به زیباترین شکل در آثار مشهور وی گلستان و بوستان به نگارش درآمده است. هرچند وی اثری به شکل سفرنامه تالیف نکرد اما نکات و دقایق زیادی از سفرهایش در آثار ادبی وی به صورت حکایت، داستان و پند و اندرز وجود دارد.

گلستان سعدی
گلستان سعدی

کودکی و علم آموزی

 استاد سخن متخلص به سعدی در سال 606 ه.ق چشم به جهان گشود. وی در دوران کودکی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی خانواده مادری در آمد و در شهر شیراز مقدمات دانش ادبی و شرعی را فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل خود به مدرسه مشهور نظامیه بغداد رفت و در آنجا از تعلیم و تربیت استادان بزرگی برخوردار شد. وی پس از تلاش مداوم در فراگیری علم به دلیل شور و شوق درونی به سیر و سیاحت و جهانگردی پرداخت تا آموخته های خود را با تجربه های عملی در سفر به کمال برساند.

شروع سفر و جهانگردی

این سفر طولانی از حدود سال 621 ه ق آغاز شد و تا سال 655 ه ق یعنی به مدت 34 سال ادامه یافت. سفر وی به کشورهای ایران، روم، حجاز، شام، لبنان و مصر به تجربیات زندگی اش بسیار افزود. به گفته خود در اقصای عالم به گشت و گذار پرداخت و با اقشار مختلف مردم به سر برد و از تجارب این همنشینی ها بهره مند شد و نکته ها آموخت:

در اقصای عالم بگشتم بسی               به سر بردم ایام با هر کسی

تَمتُع به هر گوشه ای یافتم                 زهر خرمنی خوشه ای یافتم

و در جایی دیگر انگیزه سفر را چنین بیان می کند:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی              صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی

از آثار سعدی پیداست که چندین بار به سفر حج رفته و خاطره آن سفرها را در گلستان و بوستان در ضمن حکایت ها بارها آورده است و در غزلی به اسارت خود اشاره می کند:

ای باد بهار عنبرین بوی        در پای لطافت تو میرم

چون می گذری به خاک شیراز        گو من به فلان زمین اسیرم

رفتن سعدی به کاشغر و هندوستان به ترتیبی که در گلستان و بوستان آمد مشکوک است و شاید توسط کاتبان تحریفی در اصل داستان ها صورت گرفته باشد.

بازگشت به شیراز

سرانجام عشق به وطن و دیدار یاران پاک نهاد شیراز انگیزه وی برای بازگشت و اقامت در سرزمین مادری شد:

چو پاکان شیراز خاکی نهاد              ندیدم که رحمت بر این خاک باد

تولای مردان این پاک بوم               برانگیختم خاطر از شام و روم

تاثیر سفر بر آثار ادبی سعدی

انگیزه سعدی از سفر کردن

از آنجایی که سعدی، انسانی متفکر و با فراست بود شاید بیشترین انگیزه وی از سفر کردن کسب تجربه و پختگی بود و با وجود سختی ها و ناملایمات سفر در آن دوران، سعدی به همراه کاروانیانی متشکل از اقشار مختلف مردم بود به سرزمین های دوردست سفر می کرد. و مدت های طولانی با امکانات ابتدایی از شهرها و بیابان ها می گذشت و هرکجا چیز تازه ای می دید و هر حادثه را با چشم بصیرت مشاهده می کرد.

منافع سفر کردن از نظر سعدی

سعدی منافع و فواید سفر را 10 مورد شمرده است:

1- نزهت خاطر (تفریح و خوشی خاطر)

2- جر منافع

3- دیدن عجایب

4- شنیدن غرایب

5- تفرج بلدان (گشت و گذار در شهرها)

6- مجاورت خلان (خلان جمع خلیل به معنی دوست)

7- تحصیل جاه و ادب

8- مزید مال و مکتسب

9- معرفت یاران

10- تجربت روزگاران

همچنین در حکایت 28 از بوستان، فوایدی برای سفر ذکر شده است. پدر خطاب به فرزندش سفر را برای 5 دسته مفید دانسته است:

1- نخست، بازرگانی که با وجود نعمت و مکنت غلامان و کنیزان دارد دلاویز و شاگردان چابک، هر روز به شهری و هر شب به مقامی و هر دم به تفرجگاهی از نعیم دنیا.

2- دوم، عالِمی که به منطق شیرین و قوت فصاحت و مایه بلاغت هر جا رود به خدمت او اقدام نمایند و اکرام کنند.

3- سوم، خوبرویی که درون صاحبدلان به مخالطت او میل کند که بزرگان گفته اند: اندکی جمال به از بسیاری مال و گویند روی زیبا مرهم دل های خسته و کلید درهای بسته. لاجرم صحبت او را همه جای غنیمت شناسند و خدمتش منت دانند.

4- چهارم، خوش آوازی که به حنجره داوودی، آب از جریان و مرغ از طیران باز دارد. پس به وسیله این فضیلت دل مشتاقان صید کند و ارباب معنی به منادمت او رغبت نمایند و به انواع خدمت کنند.

5- یا کمینه پیشه وری که به سعی بازو کفافی حاصل کند تا آبروی از بهر نان ریخته نگردد چنان که خردمندان گفته اند.

امنیت در سفر از نظر سعدی

سعدی در یکی از زیباترین غزل های خود چنین می گوید:

چـو  بازارگـان  در دیــارت  بمرد             به مالش خساست بُوَد دستبرد
کز آن پس که بر وی بگِریَند زار             به هم باز گویند خویش  و تبار
که مسکین در اقلیم غربت بمرد            متاعی  کز   و  ماند  ظالم   بِبُرد

در این ابیات سعدی به نکته ظریف امنیت و بیمه گردشگری اشاره می کند. که حتی اگر در کشور شما بازرگان (گردشگر) از دنیا رفت، در نهایت سلامت و امنیت، حق کوچک ترین تجاوزی به مال او وجود ندارد و باید اموال باقیمانده از او تمام و کمال به خانواده اش باز گردد که این موضوع سبب بدنامی شما و کشورتان می شود.

کی آن جا دگر هوشمندان رَوَند                   که آوازه ی رسم بد بشنوند؟
نکـو بایـدت نام و نیکـو قـبول                   نکو دار  بـازارگـان و رسـول

در اینجا دوباره به بحث مهم امنیت در گردشگری می پردازد و این اصل که اگر مسافری از کشوری مطالب نا خوشایند بشنود و در آنجا احساس امنیت نکند، هیچ گاه به آنجا سفر نخواهد کرد و حتی مانع سفر دیگران خواهد شد. تاکیدش بر این است که لازمه جذب مسافر، ایجاد زیرساخت های امنیتی و پراکنش نام نیک در جهان است.

اقتصاد و سفر از نظر سعدی

شاعر شیرین سخن فارسی به شیرینی این موضوع را بیان کرده است:

شهنشه که بازارگان را بِخَست         درِ خیر بر شهر و لشکر بِبست

در این بیت، سعدی آزردن گردشگر را مایه ی بستن دَرِ خیر به کشور و مانع ورود او به کشور می داند که در نتیجه آن رشد و توسعه کشور متوقف شده و در نهایت موجب تباهی کشور می شود:

تبه گردد آن مملکت عن قریب        کز او خاطر آزرده آید غریب

آداب معاشرت در گردشگری از نظر سعدی

عمده ترین پند و اندرزی که سعدی اندر باب مقوله جهانگردی بیان می کند، برخورد مناسب و رعایت آداب معاشرت در برخورد با مسافر است. سعدی که یکی از بزرگ ترین معلمان اخلاق این مملکت است، توصیه های اخلاقی خود را در گردشگری هم بیان نموده و بیان این اصول اخلاقی را از همنوعان خود دریغ نکرده است. استاد سخن پند خود را به صورت ساده و روان به این شکل بیان کرده است:

بزرگان مسافر به جان پرورند           که نام نکویی به عالم برند

مهمان نوازی و احترام مهمان

سعدی در ابیات زیر به بزرگ ترین اصل مهمان نوازی یعنی تکریم و احترام مسافر اشاره می کند:

غریب آشنا باش و سیاح دوست       که سـیاح جلاب نام نکوست
نـکـودار ضیف و مـسـافر عزیـز        و زآسیبشان بر حذر باش نیز

چند حکایت از گلستان سعدی

سعدی و بازرگان در جزیره کیش:

بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش درآورد. همه شب نیارمید از سخن های پریشان گفتن، که فلان انبارم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است.گفت: سعدیا! سفری دیگرم در پیش است، اگر آن کرده شود، بقیت عمر خویش به گوشه ای بنشینم. گفتم آن کدام سفر است؟ گفت گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آورم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم. انصاف ازین مالیخولیا چندان فروگفت که بیش طاقت گفتنش نماند. گفت ای سعدی!  توهم سخن بگوی از آنها که دیده ای و شنیده ای. گفتم:

آن شنیدستی که در اقصای غور                             بـار سالاری بیفتاد از سـتور
گـفت چشم تنگ دنیا دوست را                          یا قناعت پر کند یا خاک گور
حکایت سفر سعدی به جزیره کیش و گذراندن شبی با بازرگانی از کتاب گلستان
حکایت سعدی و بازرگان در جزیره کیش

داستان حاتم طایی

حاتم طایی را گفتند: از تو بزرگ همّت تر در جهان دیده ای یا شنیده ای؟ گفت: بلی، یک روز چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را و خود به گوشه صحرا به حاجتی بیرون رفتم. خارکنی را دیدم پُشته فراهم نهاده. گفتم: به مهمانیِ حاتم چرا نروی که خلقی بر سماطِ او گرد آمده اند؟ گفت:

هـر کـه نان از عمـلِ خویش خورَد                           مِــنَـت حـاتــم طایــی نـبـرد

داستان اعرابی و کیسه مروارید در بصره

اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره حکایت همی کرد که وقتی در بیابانی راه گم کرده بودم و از زاد (به معنی توشه) با من چیزی نبود و دل بر هلاک نهاده بودم ناگاه کیسه ای یافتم پر مروارید. هرگز آن ذوق فراموش نکنم که پنداشتم گندمِ بریان است و باز آن تلخی (نومیدی) که بدانستم که مرواریدست.

در بیابان خشک و ریگ روان                              تشنه را در دهان چه دُر چه صدف
مَردِ بی توشه که اوفتاد از پای                             بـر کـــمربندِ او چـه زَر چـه خَـزَف

همچنین برای آشنایی با مقاله فردوسی حکیم پارسی گوی خراسان کلیک کنید.

باز نشر مطالب سایت پوپک تراول تنها با ذکر نام سایت /https://poopaktravel.com مجاز می باشد.


نویسنده مقاله:

خانم هما آقا جعفری – کارشناس ارشد ادبیات فارسی

منابع:

1-تاریخ ادبیات در ایران نوشته دکتر ذبیح الله صفا

2- گلستان سعدی به تصحیح غلامحسین یوسفی

3- دیوان غزلیات سعدی به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر

4- مقاله سعدی و دیدگاه او درباره جهانگردی – بهنام افتخاریان و مهدی شریفیان

‫2 نظر

  • الف.میم گفت:

    درود
    چه کار تمیزی بود. با این که سفر در مقامات سعدی، “حال و احوالی دگر دارد” اما متن از معنا، بیرون نزده بود.

  • دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *