وصف بهار و نوروز در شعر و ادب فارسی
وصف بهار و نوروز در شعر فارسی: ایرانیان باستان در پیروی از پیامبر خود زرتشت، شادمانی کردن را امری نیک و اهورایی می دانستند و در هر ماه به مناسبتی جشنی بر پا می کردند. برخی از جشن ها چون نوروز، مهرگان و سده بتدریج اهمیت بیشتری یافت و ماندگار شد. شاعران بزرگ چون سعدی، مولوی، حافظ، نظامی فردوسی، همگی اشعار زیبایی در وصف نوروز دارند.
وصف بهار و نوروز در شعر «سعدی»
شیخ اجل سعدی شیرازی از بزرگترین شاعران ایران است که حدود سی سال از عمر خود را در سیر و سیاحت گذراند. شعر نوروزی زیر از سعدی شیرین سخن است:
برخیز که می رود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طَبَق نِه
منقل بگذار در شبستان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه می کند گلفشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
سعدی شیرازی در دوران پایانی عمر و در زمان پختگی، دو شاهکار ادبی خود، گلستان و بوستان را در شیراز نوشت.
در اینجا شعر زیبای دیگری از «سعدی» را در وصف بهار را آورده ایم:
صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین
عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین
با جوانان راه صحرا برگرفتم بامداد
کودکی گفتا تو پیری با خردمندان نشین
گفتم ای غافل نبینی کوه با چندین وقار
همچو طفلان دامنش پرارغوان و یاسمین
آستین بر دست پوشید از بهار برگ شاخ
میوه پنهان کرده از خورشید و مه در آستین
باد گلها را پریشان میکند هر صبحدم
زان پریشانی مگر در روی آب افتاده چین
نوبهار از غنچه بیرون شد به یک تو پیرهن
بیدمشک انداخت تا دیگر زمستان پوستین
این نسیم خاک شیرازست یا مشک ختن
یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین
شعر بهاری و نوروزی «نظامی گنجوی»
جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد
شمال صبحدم مشکین نفس گشت
صبای گرم رو عنبر فشان شد
تو گویی آب خضر و آب کوثر
ز هر سوی چمن جویی روان شد
حکیم ابو محمد الیاس نظامی گنجوی در قرن ششم هجری می زیسته و زادگاه وی شهر گنجه است. آرامگاه این شاعر در همین شهر است که در دوره قاجار بوسیله دولت آذربایجان شوروی بازسازی شد. وی از استادان بزرگ و از ارکان شعر فارسی است. نظامی از سخنگویانی است که سبک خاصی در سرودن شعر تمثیلی را به کمال رساند. شیوه وی مورد توجه بسیاری از شاعران بعدی قرار گرفت.
نظامی شاعری پرکار بود که غیر از دیوان قصاید و غزلیات، پنج مثنوی مشهور به نام پنج گنج دارد و به آن «خمسه نظامی» هم گفته می شود. نخستین مثنوی منظومه مخزن الاسرار و از مهمترین مثنوی های شعر فارسی است. مثنوی بعدی خسرو و شیرین که از جمله داستانهای اواخر دوره ساسانی است. سومین مثنوی منظومه مشهور لیلی و مجنون و برگرفته از داستان های قدیمی عربی می باشد. بهرام نامه یا هفت پیکر یا هفت گنبد، درباره داستان بهرام گور، پادشاه پنجم ساسانی و قصه های مشهور عهد ساسانی بوده است. مثنوی پنجم اسکندرنامه نامیده می شود و از دو بخش شرفنامه و اقبالنامه تشکیل میشود. این مثنوی داستان اسکندر مقدونی است.
شعر «رودکی» درباره نوروز و بهار
آمــد بـهــار خــرم بـا رنــگ و بــوی طــیــب بـا صـد هـزار نزهــت و آرایـش عــجــیب شــایـد کــه مــرد پـیــر بـدین گــه شـود جوان گـیـتی بدیـل یـافــت شـباب از پــی مشــیب چــــرخ بـزرگـــوار یـکــی لـشـکــی بـکــر لــشــــکـرش ابـر تیـــــره و بـاد صـــــبا نـفاط بـرق روشــن و تنـدرش طبـل زن دیـدم هـزار خیـل و نـدیـدم چـنـیـن مـهـیـب آن ابـر بیـن، که گریـد چون مرد سوگـوار و آن رعد بیـن، کـه نالـد چـون عاشـق کئیب خورشــید را ز ابـر دمـد روی گاهگاه چو نان حصاریی، کـه گـذر دارد از رقـیـب یـک چـند روزگـار، جهـان دردمند بود به شـد، که یافـت بـوی سـمـن باد را طبیب بـاران مشـک بـوی بباریـد نو به نو و ز بــرگ بر کـشــید یکـی حـله قشــیب کـنجی کـه بـرف پیـش همی داشت گل گرفت هر جو یکی که خشک همی بود شد رطیب تنـــدر میـــان دشــت همـی بــاد بــردمــد برق از مـیان ابـر همی برکـشد قضـیب لالـه میـان کـشـت بـخـنـدد هـمـی ز دور چون پنجه عروس به حنّا شده خضیب بلــبل هــمی بـخــوانـد در شـاخـسـار بـید سار از درخت سرو مرو ر را شده مجیب
قصیده بهاری در شعر «منوچهری دامغانی»
منوچهری دامغانی از شاعران مشهور قرن پنجم هجری است. وی از آغاز جوانی توانست در دربار سلطان مسعود راه یابد. منوچهری بیش از هر شاعری از زیبایی طبیعت، مناظر گوناگون، گلهای رنگارنگ و پرندگان نغمه سرا یاد کرده، طرب و شادمانی در سبک شعری وی هویداست.
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مرد زمستان و بهاران بزاد
وصف نوروز و بهار در شعر «منوچهری دامغانی»
بر لشکر زمستان نوروز نامدار
کرده ست رای تاختن و قصد کارزار
وینک بیامده ست به پنجاه روز بیش
جشن سده، طلایه نوروز و نوبهار
این باغ و راغ ملکت نوروز ماه بود
این کوه و کوهپایه و این جوی و جویبار
جویش پر از صنوبر و کوهش پر از سمن
راغش پر از بنفشه و باغش پر از بهار
می توان گفت «منوچهری دامغانی» بزرگترین شاعر طبیعت گرای شعر فارسی و بیش از شاعران دیگر در وصف بهار قلم فرسایی کرده است. در اینجا شعر دیگری از او را ذکر کردیم:
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
ابر دیبا دوز، دیبا دوزد اندر بوستان
باد عنبرسوز، عنبر سوزد در لاله زار
نافه مشکست هرچ آن بنگری در بوستان
دانه درست هرچ آن بنگری در جویبار
این یکی دری که دارد بوی مشک تبتی
وان دگر مشکی که دارد رنگ در شاهوار
چنگ بازانست گویی شاخک شاهسپرم
پای بطانست گویی برگ بر شاخ چنار (4)
روایت نوروز در شاهنامه «فردوسی»:
شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری جمشید را پایه گزار نوروز معرفی کرده اند.
چو آن کارهای وی آمد بجای ز جای مهین برتر آورد پای به فر کیانی یکی تخت ساخت چه ما یه بدو گوهر اندر نشاخت چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا جهان انجمن شد بر تخت او فرو مانده از فره ی بخت اوی به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودین بر آسوده از رنج تن دل ز کین بزرگان به شادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار (2)
وصف بهار و نوروز در شعر «عنصری»
عنصری شاعر سرآمد دربار غزنویان بوده است. وی پس از رودکی می زیست و در سرودن غزل و قصیده استاد بود. مضمون های نو و ذوق در بیشتر شعرهای وی دیده می شود. وی در وصف بهار و نوروز گفته است:
باد نوروزي همي در بوستان بتگر شود
تا زصنعش هر درختی لعبتی ديگر شود
باغ همچون كلبه بزاز پرُ ديبا شود
راغ همچون طبله عطار پرعنبر شود
روي بند هر زميني حله چينی شود
گوشوار هر درختی رشته گوهر شود
چون حجابی لعبتان خورشيد را بينی به ناز
گه برون آيد زميغ و گه به ميغ اندر شود
افسر سيمين فرو گيرد زسر كوه بلند
باز مينا چشم و زيبا روی و مشكين سر شود (3)
وصف بهار و نوروز در شعر «انوری ابیوردی»
انوری ابیوردی از گویندگان مشهور قرن ششم ه.ق است. او که در دربار سلجوقیان می زیست، دارای اندیشه و طبعی قوی بود. ویژگی های شعری او، استفاده از کلام ساده و نزدیک به زبان محاوره، بکارگیری واژه های عربی، اصطلاحات علمی، فلسفی، نجوم و هیئت می باشد که فهم شعرش را دشوار می کند . انوری در سرودن قطعه و غزل و قصیده تواناست.
روز عیش و طرب بستان است
روز بازار گل و ریحان است
توده خاک عبیر آمیز است
دامن باد عبیر افشان است
لاله بر شاخ زمرد به مثل
قدحی از شبه و مرجان است
باز بر پرده ی الحان بلبل
مطرب بزمگه بستان است
کز پی بزمگه نوروزی
باغ را باد صبا مهمان است
چهره باغ ز نقاش بهار
به نکویی چو نگارستان است
نوروز در ایران باستان
در بررسی سنگ نوشته های دوران هخامنشی، به نظر می رسد که در این دوره آیین های نوروزی بر گزار می شده است . در دوره ساسانیان مراسم عید نوروز باشکوه و اهمیت خاصی بر پا میشد و از دو بخش تشکیل شده بود: نوروز کوچک و نوروز بزرگ. از اول فروردین ماه تا روز ششم را نوروز کوچک یا نوروز عام می نامیدند. در این ایام طبقات مختلف مردم به دیدار پادشاه می آمدند و مشکلات و در خواست های خود را با وی در میان می گذاشتند. در دوره دوم یا نوروز بزرگ، یا نوروز خاص پادشاه نزدیکان را برای گفتن تبریک و شادباش به حضور می پذیرفت.
هر چند نخستین خلفای اسلامی به آداب و رسوم نوروزی بی توجه بودند، ایرانیان مسلمان از آغاز دوره اسلامی همواره آیین های نوروزی را پاس می داشتند و عید نوروز را به عنوان آیینی مبارک گرامی میداشتند.
ابوریحان بیرونی نوروز را به جمشید نسبت داده و گفته است: جمشید جشن نوروز را برای سپاسگزاری از خداوند که سرما و گرما، بیماری و مرگ را دور کرد، برپا داشت و در کتاب التفهیم خود نیز نوشته است:
«نوروز نخستین روز است از فروردین ماه و به این جهت نوروز نام کرده اند که پیشانی سال نو است.» (1)
نوروز در قرن های نخستین اسلامی
پس از روی کار آمدن حکومت های مستقل ایرانی، چون صفاریان و سامانیان، با احیای برخی از سنت های فراموش شده نوروز، این جشن با شکوه و عظمت بیشتر برگزار می شد. حتی حمله اقوام وحشی مغول نتوانست این آیین کهن را نابود کند. بلکه ایرانیان با تلاش بیشتر در برگزاری مراسم نوروز، عظمت و تمدن کهن خود را به رخ بیگانگان می کشیدند.
نوروز در دوران صفویه
در دوران حکومت صفویه و برگزیده شدن مذهب رسمی تشیع، جشن نوروز رونق بیشتری گرفت و عالمان شیعه روایت های گوناگون پیشوایان دین را در رابطه با نوروز گردآوری کردند. مثلا در روایت های اسلامی آمده که در نوروز خداوند از بندگانش پیمان گرفت تا تنها او را پرستش کنند و نوروز روزیست که جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شده است. همچنین در نوروز است که ابراهیم (ع) بت ها را شکست و …
برپایی جشن نوروز باستانی که بزرگترین عید ملی ایرانی است، مصادف است با آغاز ماه فروردین و فصل بهار. این امر بر شکوه آن افزوده است. زیرا فصل بهار با تجدید حیات و رستاخیز طبیعت همراه است. در زبان و ادبیات فارسی از نوروز با نام های متفاوتی چون بهار جشن، جشن نوروزی، جشن نو بهاری، جشن فروردین، نوروز جلالی و جشن جم یاد شده است. اکثر شاعران بزرگ ایرانی درباره نشاط و سرزندگی در بهار و نوروز و آیین های زیبای آن سخن گفته اند.
باز نشر مطالب سایت پوپک تراول تنها با ذکر نام سایت /https://poopaktravel.com مجاز می باشد.
نویسنده مقاله:
خانم هما آقاجعفری، کارشناس ارشد ادبیات فارسی
منابع:
1– جشن های ایران باستان، نگارش مراد اورنگ، اسفند 1335 ه.ش
(2)- شاهنامه فردوسی، به کوشش پرویز اتابکی، بر اساس شاهنامه ژول مول، جلد 1، ص 27
(3)- تاریخ ادبیات صفا، ص 564-565
(4)-گزیده اشعار منوچهری دامغانی، انتخاب و توضیح احمد علی امامی افشار، چاپ سوم، چاپ و نشر بنیاد
5- غزلیات سعدی