جنبش بابک خرم دین، خرمیّان که بودند
جنبش بابک خرم دین و پیروانش که خرمیّان یا خرم دینان نامیده می شدند و همچنین جنگ آنها با افشین موضوعی است که در این مقاله می پردازیم.
اتحاد و شکل گیری قیام خرم دینان
خواجه نظام الملک طوسی نخستین بار در سال 162هجری نام خرم دینان را در سیاست نامه خود آورده و اینکه خرم دینان و باطنیان در زمان خلیفه مهدی در گرگان با یکدیگر متحد شدند. خلیفه دستور جنگ با آنها را داد. اما در جنگ با خرم دینان شکست خوردند و سپاه خلیفه تار و مار شدند.
پناه گرفتن در کوهستان های سبلان
در تاریخ چنین آمده که نخستین بار قیام خرم دینان از ناحیه اصفهان آغاز شد و با سختگیری خلفا آنان به ناحیه آذربایجان رفته و در کوهستانهای سبلان پناه گرفتند. عده زیادی از روستاییان و کشاورزان آن نواحی و مردمی که پیروی از دستورات اسلام و انجام عبادت ها برایشان سخت بود به او روی آوردند و از او حمایت کردند.
نفوذ و قدرت بابک خرم دین
بابک در سال 200 هجری به نام آیین خرم دینان، دنباله نهضت جاویدان مزدکی را گرفت و مبارزه را آغاز کرد. این مبارزه سی سال ادامه داشت و این زمانی بود که مأمون و معتصم خلفای عباسی حکومت می کردند. در حکومت مأمون، وی سرگرم رفع گرفتاری های خود بود، به همین دلیل فرصتی برای بابک ایجاد شد. وی توانست در کوهستانهای آذربایجان، جایی که گذرگاه های دشوار و صعب العبور داشت پناه بگیرد. جایگاه امن و پیروان فراوان قدرت زیادی به او داد.
کوهستان های صعب العبور، پناهگاه خرم دینان
به قول بلعمی «جای های سخت دشوار که سپاه آنجا نتوانستی رفتن که صد پیاده در گذری بایستادندی. اگر هزار سوار بودی باز داشتندی و کوه ها و دربندها سخت بود اندر یکدیگر شده. در میان آن کوه ها حصاری کرده بود که آن را بدیده خواندی و او ایمن آنجا در نشسته بودی. چون لشکر بیامدی گرداگرد آن کوه ها فرود آمدندی و بدیشان راه نیافتندی و او آنجا بود تا روزگار بسیار برآمدی؛ چون سپاه امن یافتندی یک شب شبیخون کردندی و سپاه اسلام را هزیمت کردندی. تا دیگر باره سلطان به صد جهد لشکر دگرباره گرد کردی و فرستادی و بدین حیلت بیست سال بماند.»
برای دیدن مقاله مانی و آیین مانویت روی همین نوشته کلیک کنید.
روایت ها در مورد کشتار مسلمان ها به دست خرمیان
درباره کشتن مسلمانان به دست بابک خرم دین و همدستانش اقوال مختلفی نقل شده است که تنها به دو نمونه اکتفا می کنیم:
ابن خلدون می نویسد: «شماره کسانی که بابک در طی بیست سال کشته بود، صد و پنجاه و پنج هزار بود. چون بابک شکست خورد شماره کسانی که از او نجات یافتند تنها از زن و بچه هفت هزار و ششصد تن بود.»
مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف می گوید: «آنچه بابک در مدت بیست و دو سال از سپاهیان مأمون، معتصم، اسیران، سران و دیگران از سایر طبقات مردم کشت کمترین شماره ای که کرده اند پانصد هزار است. بیش از این هم گفته اند و شماره آن ممکن نیست.»
روایت خواجه نظام الملک از فتنه خرم دینان
پایان کار خرم دینان نیز معلوم نیست. به طور قطع پس از کشته شدن بابک و برچیده شدن بساط وی در آذربایجان پیروانش تا سال های زیادی باقی مانده اند. خواجه نظام الملک در سیاست نامه گفته است: «و در ایام واثق دیگر باره خروج کردند، در ناحیت اصفهان و فسادها کردند. تا سنه ثلث مائه خروج می کردند و در کوه های اصفهان مأوا می گرفتند. دیه ها می غارتیدند و پیر و جوان و زن و بچه مردمان را می کشتند. سی و اند سال فتنه ایشان در میان بود و هیچ لشکر با ایشان مقاومت نتوانست کرد. عاجز آمده بودند، بدان جای های حصین و محکم که داشتند. به آخر گرفتار شدند و سرهاشان در اصفهان بیاویختند و بدین فتح به همه بلاد اسلام نامه نبشتند.»
روایت محمد عوفی در جوامع الحکایات
در هر حال این جنبش ملی تا سال 300 هجری ادامه داشت. به روایت محمد عوفی در کتاب جوامع الحکایات آمده که درزمان خلافت مسترشد بالله (529-512 هجری) بین خرم دینان که در آذربایجان به فساد و فتنه برخاسته بودند و لشکر خلیفه جنگی در گرفت. خلیفه در این نبرد کشته شد.
البته شاید مخالفان و یاران خلیفه برای بد نام کردن بابک و نهضت او چنین شایعاتی را دامن زده اند. آنچه مسلم است نهضت او در نواحی عراق و آذربایجان پیروانی داشته که تا چند قرن پس از مرگ بابک همچنان باقی بودند.
برای دیدن جاذبه های تبریز از جمله بازار تاریخی تبریز و ارگ علیشاه روی همین نوشته کلیک کنید.
جنبش بابک خرم دین و افشین
افشین که بود؟
افشین حیدر بن کاووس از شاهزادگان ایرانی و اهل ماورأ النهر بود. وی را به اسارت گرفته و به بغداد برده بودند. او در دربار جزء ملازمان خلیفه معتصم عباسی بود. افشین فردی مصمم و با اراده بود و همواره آرزو داشت به وطن خویش، خراسان و ماورأ النهر باز گردد. وی قصد داشت حکومت آن ناحیه را که در دست طاهریان بود باز پس گیرد و برای رسیدن به مقصود خود تلاش می کرد.
افشین سردار لشکر خلیفه
خلیفه معتصم که در جنگ های فراوانی که با بابک خرم دین داشت شکست خورده و ناتوان شده بود، افشین را که شایسته سرداری لشکری می دید برگزید. سپس سرهنگان و هر آنچه را که مورد نیاز این نبرد بزرگ بود در اختیار او قرار داد تا بتواند بابک را براندازد.
خواجه نظام الملک در سیاست نامه می گوید:«پس از فتنه خرمیّان در سال 218 به شش سال معتصم به شغل خرم دینان پرداخت. افشین را نامزد کرد، به حرب بابک. افشین لشکر برداشت و روی به حرب نهاد. هر چه خرم دینی و باطنی بودند به مدد بابک شدند و دو سال حرب کردند. میان ایشان و بابک در مدت دو سال بسیار مصاف های سخت افتاد و از هر دو جانب بسیار مردم کشته شدند».
شکست افشین از بابک و متوسل شدن به نیرنگ
آخرالأمر چون افشین از کشتن او عاجز آمد به حیلت مشغول گشت. لشکر خویش را در شب بفرمود تا خیمه ها برکندند و پراکنده شدند و ده فرسنگ پس تر باز آمدند. افشین کس به بابک فرستاد که مردی خردمند به من فرست، تا با او سخن گویم که مصلحت هر دو در آن است. بابک مردی به وی فرستاد. افشین گفت: با بابک بگوی، هر ابتدایی را انتهایی است. این سر آدمی گندنا نیست که باز بروید. مردان من بیشتر کشته شدند و از ده یکی نماند. حقیقت این است که از جانب تو نیز چنین بود، بیا تا صلح کنیم. تو بدین ولایت که داری قانع باش و به صلاح بنشین. من بازگردم و از امیرالمؤمنین تو را ولایت بستانم و منشور بفرستم. اگر نصیحت من قبول نکنی بیا تا یکبارگی به هم درآویزیم تا دولت که را یاری کند.
پنهان شدن لشکریان افشین در کوهها و دره ها
رسول از پیش او بیرون آمد. افشین دو هزار سوار و پنج هزار پیاده در غارها و کوه ها پنهان و پراکنده کرد تا در کمین بنشینند، بر مثال هزیمتیان. چون رسول پیش بابک شد و پیغام بداد و کمی لشکر بازنمود و جاسوسان همین خبر آوردند. بر آن اتفاق کردند که بعد از سه روز حرب سخت کنند. پس افشین کس به لشکر خویش فرستاد که باید در روز مصاف در شب بیایید، در دست راست و چپ. در مسافت یک فرسنگ ونیم کوه ها و دره بود، آنجا پنهان شوید. چون من به هزیمت بروم و از لشگرگاه بگذرم و ایشان بعضی در قفای من بیستند و بعضی به غارت مشغول شوند، شما از دره ها بیرون تازید و راه ایشان بگیرید، تا باز در دره نتوانند شد، من بازگردم و آنچه باید بکنم.
نتیجه دادن نقشه افشین در روز جنگ
پس روز مصاف بابک لشگر بیرون آورد از دره، زیادت از صد هزار سوار و پیاده و لشگر افشین به چشم ایشان حقیر آمد، از آنچه دیده بودن و لشگر زیادی ندیدند. پس جنگ در پیوستند و از هر دو جانب جنگ عظیم کردند و بسیار کس کشته شد. وقت زوال افشین به هزیمت رفت، از یک فرسنگ لشگرگاه در گذشت. پس علمدار را گفت علم بدار و عنان باز کشید و لشگرگاه هر چه آنجا آمدند می ستاندند.
و بابک گفته بود که به غارت مشغول مشوید، تا به یکبارگی دل از افشین و لشگر او فارغ کنیم. هر چه سوار بودند با بابک در قفای افشین شدند و پیاده به غارت مشغول شدند. پس این بیست هزار سوار از دره ها و کوه ها و همه صحرا پیاده خرم دینی دیدند. راه دره بر ایشان بگرفتند و شمشیر در نهادند و افشین نیز با لشگر بازگشت و بابک را در میان گرفتند. هر چند کوشید بابک راه گریز نیافت. افشین در رسید و او را بگرفت و تا نماز دیگر می تاختند و می کشتند. زیادت از هشتاد هزار مردم خرم دین کشته آمد. و غلامی را با ده هزار سرباز سوار و پیاده آنجا گذاشت و خود با اسیران و بابک به بغداد شد.
برای دیدن مقاله اسماعیلیه یا حشاشین که بودند روی همین نوشته کلیک کنید.
دستگیری بابک خرم دین و مرگ فجیع او در بغداد
افشین پس از نیرنگی که به کار برد و لشگر بابک را شکست داد، او را دستگیر کرد و به بغداد نزد معتصم خلیفه برد. سرانجام به دستورخلیفه دست و پایش رابه طرز فجیعی بریدند و در حالیکه هنوز زنده بود بر دار کشیدند تا با سختی مرد.
سرانجام خرم دینان
جنبش بابک خرم دین و پیروانش پس از شکست بابک از میان نرفتند و تا قرن ها در نواحی مختلف ایران زندگی میکردند.
ابوعلی مسکویه در کتاب تجارب الامم نوشته است که «امیر عضدالدوله پادشاه بسیار معروف سلسله آل بویه (372- 338) عابد ابن علی را به جنگ خرمیان و جاشکیان فرستاد که راهزنی می کردند و در دریا فتنه می کردند. وی جمعی کثیر از ایشان را کشت و سرکرده ایشان را که ابو علی بن کلاب بود گرفت و گردنش را زد و گروهی از ایشان را برده کرد و به شیراز فرستاد.»
سمعانی که در قرن ششم می زیست در کتاب خود آورده است که: هنوز گروهی از آنان در کوه های شمال اردبیل و شمال رود ارس و دشت مغان امروز بوده اند. یعنی پیروان بابک، نزدیک به 328 سال پس از زمان بابک خرم دین دیده شده اند.
حضور پیروان جنبش بابک خرم دین تا به امروز
حتی در کتاب سعید نفیسی آمده: «همین آگاهان می گویند که هنوز در همین نواحی جنوبی فارس و کرانه های خلیج فارس تا حدود کرمان مردمی هستند که آنها را به نام عمومی زار می شناسند. مردم می پندارند این کلمه تحریفی از لفظ «زائر» زبان تازی است و در نواحی مختلف پراکنده اند. در میان ایشان عاداتی و رسومی هست شبیه خرم دینان.»
باز نشر مطالب سایت پوپک تراول تنها با ذکر نام سایت و آدرس /https://poopaktravel.com مجاز می باشد.
برای دیدن مقاله قلعه مارکوه رامسر، قلعه الموت دژ مستحکم اسماعیلیان و قلعه خشتی نوش آباد روی همین نوشته کلیک کنید.
نویسنده مقاله جنبش بابک خرم دین:
خانم هما آقاجعفری، کارشناس ارشد ادبیات فارسی
منابع مقاله جنبش بابک خرم دین :
1- دو قرن سکوت– نویسنده عبدالحسین زرین کوب- انتشارات سخن– چاپ شانزدهم
2- سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی– به کوشش دکتر جعفر شعار– انتشارات امیرکبیر– چاپ چهارم
3- بابک خرم دین– دلاور آذربایجان– تالیف سعید نفیسی– انتشارات اساطیر