آداب حمام رفتن در زمان قاجار چگونه بود؟ مشتمال دلاک و ساز و دهل
آداب حمام رفتن در زمان قاجار و در تهران قدیم برای اغلب مردم بسیار دلپسند و مانند یک تفریح بود. گذشته از فضای گرم و دلچسب آن برای پاکیزگی، اصلاح سر و ریش، حنا گذاشتن، غسل کردن و غیره، حمام محلی برای دورهمی، دیدار با اهالی محل، شادی و نشاط بود بویژه در عید نوروز یا وقتی که عروس یا دامادی به حمام می آمد که با شیرینی، شربت و ساز و دهل همراه بود. همچنین مکانی برای استراحت ورزشکاران، قلیان و چپق کشیدن بعد از حمام و بطور کلی فضایی مطلوب برای زندگی اجتماعی آن زمان بود.
مطلب پیشنهادی: آداب و سنت های ایرانی
بانیان حمام، معمولا حمام را برای ثواب اخروی و عمل خیر میساختند و اغلب آنها وقف عام بود که هرکس میتوانست وضو یا غسل سازد. حمامی ها معتقد بودند که «آب باید بجنبد». بهمین خاطر در فصل کسادی نیز، مراجعین را برای آب بازی می پذیرفتند.
ساعت کار حمام ها از اذان صبح تا غروب آفتاب بود. برای اطلاع مردم قبل از اذان صبح، بوق بلندی با دمیدن در شاخ گوزن از بام حمام بصدا در میامد.
ساختمان و معماری حمام چگونه بود؟
معمولا ورودی حمام های مردانه در خیابان اصلی و محل گذر عموم قرار میگرفت. سردر حمام نیز گچبری میشد و با تصاویری از رستم و سهراب، دیو سفید و اشکبوس تزیین میشد تا نشان دهد حمام رفتن افراد را مانند پهلوانان تندرست و زورمند میکند.
حمام های سنتی ایرانی چه بزرگ، چه کوچک، چه عمومی و چه در خانه از روی قاعده و قانون مشخص ساخته می شد.
اول اینکه که حتما حمام را چندین متر پایین تر از سطح زمین بنا میکردند. چون در زمستان زمین گرمتر و در تابستان زمین خنکتر بود. همچنین وقتی بنای حمام در دل زمین باشد از زلزله، باد و طوفان در امان میماند.
بنای حمام ایرانی چهار قسمت داشت:
اول- قسمت مدخل یا راهرو ورودی که حتما با 20-15 پله به سمت پایین می رفت و به سربینه می رسید. در پاگرد آخر «اوستا حمامی» روی قالیچه نشسته، دخل و اسباب کارش را می گذاشت تا هزینه حمام مشتری را حساب کند.
دوم- سَربینه یا رخت کن که فضایی جهت پوشیدن لباس، لُنگ بستن و آماده شدن برای ورود به گرمخانه و یا استراحت پس از حمام بود.
سقف سربینه دارای یک طاق گنبدی شکل شبیه تیمچه بود که با نقاشی گل و مرغ تزیین میشد. نور سربینه به کمک شیشه هایی در سقف به نام «جام» تامین میشد. دیوارهای حمام با کاشی های بزرگ با عکس قهرمانان شاهنامه همچون کیومرث، جمشید و گیو تزیین میشد که موضوع گپ و گفتگوی مشتریان بعد از حمام بود. وسط سربینه یک حوض قرارداشت و کف فضارا با لنگ های تمیز فرش میکردند.
در دالان خروجی سربینه، روی قفسه ها، لُنگ های قرمزرنگ، لنگ های روسی اعلاء همچنین صابون، انواع کوزه قلیان طرح فتحعلیشاه، محمدشاه، ناصری، استکان لب قرمز یا طلایی و چپق برای پذیرایی از مهمانها چیده میشد. کم و زیاد و کیفیت این اسباب، اعتبار حمام را نشان میداد!
آداب و رسوم سربینه چه بود؟
مشتری هنگام ورود باید به حاضران سلام می نمود. استاد حمامی مکانی از سربینه را برای رخت کندن به وی تعارف میکرد. اگر از محترمین بود جامه دار، رخت و کفشش را میگرفت و لُنگی برای اسبابش و لنگ دیگری برای کمربستن به وی میداد.
سوم- راهرو میان سربینه و گرمخانه به «میان در» مشهور بود که درآن دلاک خدماتی به مشتری میداد مثل نوره یا واجبی به بدن کشیدن (خمیر زدودن موی بدن)
چهارم- گرمخانه فضای اصلی حمام و محل استحمام به حساب می آمد. صحن گرمخانه مشابه سربینه دارای طاق گنبدی و چهار ستون سنگی یا آجری و سکوهایی دراطراف بود که با کاشی هایی از نقوش پهلوانی و ورزش باستانی تزیین میشد.
در گرمخانه، هم چاله حوض و هم خزینه قرار داشت. چاله حوض مانند یک استخر آب خنک بود و خزینه حوض آب گرمی که جهت شستشوی تمام مراجعان از آن استفاده میشد. خزینه از زیر، توسط «تون» گرم میشد.
تون حمام
تون حمام عبارت بود از زیر زمینی دخمه مانند در زیر خزینه، که با آتش کوره، آب خزینه را گرم میکرد. به فردی که کوره حمام را اداره میکرد، «تون تاب» میگفتند که معمولا دو سه ساعت قبل غروب کوره را روشن و تا پاسی از شب آنرا روشن نگه میداشت تا آب بحد کافی برای روز بعد گرم باشد. سوخت تون از فضولات حیوانات بود.
ساختن کوره حمام و مجراهای آن قواعدی داشت به این ترتیب که دودکش کوره از زیر گرمخانه عبور میکرد تا تمام سطح آن را گرم کند. کف حمام نیز شطرنجی و مشبک بود که به زه کشی های آن «خان» میگفتند. «خانها» باعث گرم کردن کف و استخوان بندی حمام میشد و درنتیجه همه فضاها گرم میشد.
آب خزینه های معمولی سالی یک یا دوبار و در محلات اعیانی سالی 4 بار عوض میشد و اگر آبش کم میشد از آب چاله حوض به آن اضافه می کردند. هر وقت آب حمامی عوض میشد، جارچی با کوس و کرنا به گوش اهالی میرساند.
آب خزینه درمان هر درد!
نوشیدن یا غرغره کردن آب خزینه را برای انواع دردهای بیرونی، درونی، شکستگی، سینه پهلو و غیره مفید می دانستند. همچنین از آب آن در مرهم ها و حتی قمه زدن روز عاشورا- تاسوعا برای بهبود سریعتر زخم استفاده می کردند.
چاله حوض یا استخر شنا
از چاله حوض به عنوان مخزن ذخیره آب خزینه استفاده می کردند و همچنین در تابستان محل آب بازی اطفال بود. ورزشکاران و شناگران با ذوق در آن به تمرین و یا اجرای نمایش و مسابقه می پرداختند. هزینه ورود به چاله حوض اندک (پنج شاهی) بود.
آوازخوانی و دورهمی در خزینه
مشتری پس از ورود به گرمخانه به خزینه آب گرم میرفت. در آب گرم خزینه، وقت را به احوالپرسی، تعارفات، شادی، نشاط و آواز خواندن می گذارندند. انعکاس صدا در سقف گنبدی و آب حس خوبی میداد.
بعد از خزینه نوبت چرک گیری و کیسه کشی بود که به نزد دلاک می رفتند. کیسه کشی به این ترتیب بود که دلاک برای مشتری ابتدا لنگی پهن کرده، لنگ دیگری زیر سرش می گذاشت و با مشتمال شروع میکرد.
مشتمال به این صورت بود:
اول: دلاک با مشربه (ظرف مسی) آب گرم را به سر و تن مشتری ریخته، پشت سرش ایستاده، ابتدا به نوازش تن و سپس با فشار بیشتر به مالش می پرداخت. با گودی کف دست به گودی کمرش می کوفت تا صدا کند. پس از آن سرپا می ایستاد و بدنش را مالش میداد. بعد از آن دستهایش را از پهلوی راست و چپ می کشید و بدنش را به طرفین می چرخاند. بعد وی را بغل کرده چندین بار به طرف بالا می کشید و قولنجش را می شکست. بعد از آن نوبت به مشتمال گردن و شانه ها میرسید.
در اینجا کم کم کوفتگی مشتری بیرون آمده، حالت سستی به او رومیکرد. سپس با جنباندن عضلات، خستگی را از بدنش خارج میکرد. دلاک در آخر روی بدن مشتری قدم میزد. وزن دلاک به بدن مشتری فشار میاورد و باعث هوشیارش میشد. سپس مشتری را آماده کیسه و صابون می کردند.
کیسه کشی
بعد از مشتمال دلاک یکی دو مشربه آب به سر و بدنش می ریخت و مشتری را دو زانو نشانده، سپس کیسه کشیدن را از کمرش شروع، در آخر صورت و پیشانی را کیسه می کشید.
صابون زنی
دلاک در سه نوبت صابون زنی را انجام میداد؛ به اینصورت که مشتری را پای خزینه نشانیده، آب و صابون به سرش مالیده چنگ میزد و در آخر می شست.
تطهیر و غسل
معمولا بعد از صابون زدن به خزینه میرفتند تا تطهیر دینی و غسل های متعدد مانند: غسل جنابت، غسل جمعه، توبه، سلامتی، غسل زیارت را انجام بدهند.
حنا بستن – خضاب کردن
کسانی که می خواستند حنا به دست و پا، یا رنگ و حنای به سر و ریش بزنند، دلاک خاص مشتری در گوشه حمام، برایش رنگ و حنا یا حنای تنها را خیسانده، چنگ زده به سر و ریشش می مالید و مشتری دو ساعتی دراز می کشید تا رنگ بگیرد. بعد دلاک پای خزینه، آب ریخته حنایش را می شست.
عده ای هم سدر استفاده میکردند که دلاک سدر را نیز مانند حنا به سر و تن مشتری میمالید.
مو زدایی با واجبی
هر فرد مسلمان معتقد بود که واجبست هر هفته موهای زائد بدن خود را بزداید و برای این کار به حمام می رفت. واجبی خمیری بود که از آهک نرم، زرنیخ و آب تهیه میکردند. سپس خمیر را به موی بدن می مالیدند و بعد از چند دقیقه تأمل، آنرا با آب می شستند.
سر تراشی و ریش تراشی در حمام
ریش تراشی و سر تراشی در حمام رونق بسیار داشت که در گرمخانه توسط دلاک و کارگر حمام انجام میشد. مشتری قبل از کیسه و صابون، آماده سر تراشی و اصلاح میشد و دلاک با یک تیغ تیز انجام میداد.
رگ زنی، حجامت در حمام
عموم باور داشتند که خون گرفتن عامل بهبودی بسیاری از بیماری هاست. اما اینکار باید در روز و ساعت سعد و نیکو انجام می گرفت. چون معتقد بودند نباید در روز نحس انجام شود. مثلا قمر باید در برج آتشی (فروردین، مرداد، آذر) قرار بگیرد.
خون گرفتن را به وسیله رگ زدن که بازو را با چرم باریکی بسته، رگ درشت وسط چفته (گودی بین ساعد و بازو) را با زدن نِشتر تیزی (ابزار فولادی) سوراخ میکردند. بعد از فرستادن صلوات، بین نیم تا یک استکان خون می گرفتند. این خون گرفتن را مداوای سرفه، سل، بیماری قلبی و عروقی می دانستند.
از دیگر کارهای دلاک حمام حجامت کردن بود که به این ترتیب انجام میداد: میان دو کتف را با شاخ قوچ، بادکش کرده روی برجستگی که با بادکش بوجود آمده بود تیغ میزدند و از آن چند مثقال یا چند سیر خون می گرفتند. عقیده داشتند که حجامت مادر تمام درمانهاست.
پذیرایی از مشتری در سربینه
پس از حمام کردن، مشتری با طمأنینه به سربینه بازمی گشت تا بدنش خشک شود. رسم بود که افراد به وی «عافیت باشد» می گفتند. بعد «آبدار» برای مشتری قَنداق، چای یا قهوه و «سرچاق کن» قلیان یا چپق میاورد.
اجرت دلاک و خرج حمام چقدر بود؟
مشتری اجرت دلاک و مشتمالچی را به دخل پرداخت میکرد که مبلغش اینگونه بود: کیسه کشی پنج شاهی، صابون پنج شاهی، سر-ریش تراشی چهارشاهی، غسل تنها شش شاهی و غیره.
آب زرشک و آب آلو جلو حمام
در بیرون حمام این کسبه جلب نظر میکردند: آب آلویی با آلوهای خیسانده در لیوان، آب زرشکی و یا دوغی در تابستان و در زمستان شیری، شلغمی و لبویی بود که به مشتریان حمام می فروختند.
باز نشر مطالب سایت پوپک تراول تنها با ذکر نام سایت /https://poopaktravel.com مجاز می باشد.
منبع: کتاب طهران قدیم نوشته جعفر شهری