نوروز در ایران باستان، مراسم و تشریفات عید نوروز باستانی
نوروز در ایران باستان: نوروز بزرگترین و اصلی ترین جشن باستانی و فرهنگی ایرانیان است که با شکوه و تشریفات تمام به اجرا در می آمده است.
جوان باد بخت تو در فرودین چو در فرودین ماه روی زمین
نوروز در دوران ساسانی
در دوران ساسانیان که از سال 224 تا 651 میلادی (مدت 427 سال) بر ایران حکومت کردند، مراسم مخصوص و تشریفات فراوان نوروزی در میان ملت و دربار ایران در کار بوده است. به تحقیق می توان گفت که در هیچ زمان مراسم نوروز را با این همه تکلف به جا نمی آوردند. خوشبختانه از اغلب این مراسم اطلاعات کافی در دست داریم.
مراسم پیش از نوروز در ایران باستان
بیست و پنج روز قبل از نوروز در صحن بارگاه شاه، دوازده ستون از خشت خام برپا می شد که دوازده غله شامل گندم، جو، برنج، عدس ، باقلی، کاجیله، ارزن، ذرت، لوبیا، نخود، کنجد و ماش بر هر ستون می کاشتند و اینها را نمی چیدند مگر با آواز خوانی، موسیقی و رقص.
در ششمین روز نوروز این حبوبات را می کندند و در مجلس می پراکندند و تا روز مهر از ماه فروردین (شانزدهم فروردین) آن را جمع نمی کردند. این حبوب را برای شگون می کاشتند و گمان می کردند که هر یک از آنها که نیکوتر و بارور تر باشد محصولش در آن سال فراوان خواهد بود و شاه مخصوصا به «جو» توجه داشت و تبرک می جست.
آداب و رسوم عید نوروز در دربار شاه
پس از آنکه در بامداد نوروز، پادشاه لباسهای فاخر و زیبا خود را می پوشید و جواهرات گرانبها می آویخت و با شکوه بسیار بر تخت می نشست. آنگاه جوانی که هم نام زیبا داشت و هم به دیدار و اندام برازنده و زیبا بود و هم به سخن و گفتار، با چهره ای گشاده و خندان، بار (اجازه) میخواست. شاه او را بار (اجازه) می داد. جوان برابر شاه اما پشت پرده می ایستاد. شاه از او می پرسید: کیستی و از کجا می آیی، با که آمدی، چه آوردی، به کجا میروی. جوان پاسخ میداد: نامم خجسته است، از پیش دو فرخنده آمده ام، سال نو و پیروزی آورده ام، پیش دونیکبخت میروم، برای شاهنشاه مژده تندرستی و شادکامی دارم. آنگاه شاه می فرمود تا به در آید. او پرده را کنار میزد و چون فرشته نیکبختی بر چهره شاه لبخند میزد.
پس از آن ظرف سیمینی در پیش شاه می نهادند که درآن چند گرده نان گندم و جو و ارزن و ذرت و نخود و عدس و برنج و کنجد و باقلا و لوبیا گذاشته شده بود و نیز از جنس هریک از آن نان ها هفت دانه و نیز هفت شاخه از درختان: بید، زیتون، به، انار که نامشان را فرخنده و نگاه کردن به آنها را خوشایند و با شگون می دانستند می نهادند و بر آن شاخه ها می نوشتند: افزون، افزاید، افزود، پرواز، فراخی، فرهی.
همچنین بر خوانی که آن ظرف نهاده شد بود، شکر و سکه های زرین و سیمین و دسته ای از گیاه اسپند می گذاشتند که شاهنشاه همه را در دست می گرفت و آنگاه کسانی که در پیشگاه او بودند، پایداری و نیکبختی او را با آوای بلند از اورمزد می خواستند.
دیدار موبد زرتشتی با پادشاه
برخی مورخین نوشته اند که اولین کس از بیگانگان که در بامداد نوروز به خدمت شاه می رسید موبدان موبد (روحانی بلند مرتبه زرتشتی) بود که با جامی زرین و پر از می، انگشتری، درمی و دیناری خسروانی، دسته ای سبزه، شمشیر، تیر و کمان، دوات و قلم، اسب، باز (پرنده شکاری) و کودکی نیکروی پیش شاه می آمد و او را بدین عبارت می ستود:
«شها به جشن فروردین به ماه فروردین آزادی گزین بر داد و دین کیان، سروش آورد تو را دانایی و بینایی بر کار دانی؛ و دیرزی با خوی هژیر، و شادباش بر تخت زرین، و انوشه خور به جام جمشید، و رسم نیاکان در همت بلند و نیکوکاری و ورزش داد و راستی نگاه دار، سرت سبز باد و جوانی چو خوید، اسپت کامکار و پیروز، و تیغت (شمشیر) روشن و کاری به دشمن، و بازت (پرنده شکاری) گیرا و خجسته به شکار، و کارت راست چون تیر، و هم کشور بگیر نو، برتخت با درم و دینار پیشت هنری و دانا گرامی و درم خوار، و سرایت آباد و زندگانی بسیار.»
سپس جام شراب را به پادشاه می داد و دسته سبزه را در دست دیگر او می گذاشت و دینار و درم در پیش تخت وی می نهاد. مقصود ایشان از آوردن این چیزها که گفته شد این بود که شاه و بزرگان را دیده بر آنها افتد تا در همه سال شادمان و خرم باشند و آن سال بر ایشان مبارک گردد.
پرواز دادن باز شکاری و نوشیدن شیر
در هر یک از ایام نوروز، پادشاه بازی سپید پرواز می داد و از چیزهایی که پادشاهان در نوروز، به خوردن آن تبرک می جستند، اندکی از شیر تازه و خالص و پنیر تازه بود. در هر نوروزی برای پادشاه، با کوزه ای آهنین یا سیمین، آبی برداشته میشد. در گردن این کوزه قلاده ای قرار می دادند از یاقوت های سبز که از زنجیری زرین گذشته و بر آن مهره های زبرجدین کشیده باشد. این آب را، دختران باکره، از زیر آسیابها بر می داشتند.
نوروز عامه و نوروز خاصه
پنج روز اول فروردین را که پادشاه به دیدار طبقات مختلف مردم اختصاص می داد نوروز عامه می گفتند و از روز ششم به بعد را که شاه فقط افراد خاص را می پذیرفت نوروز خاصه می نامیدند.
تقدیم کردن هدایا توسط بزرگان و سلاطین
پس از این مقدمات بزرگان دولت به خدمت می آمدند و هدایا تقدیم می نمودند. هدایای نوروز از طرف سلاطین جزء و شهرداران و اسپهبدان و امرای مملکت و زنان پادشاه و عامه مردم به پادشاه تقدیم می شد و سلاطین نیز پس از آنکه به وسیله مأمورین مخصوص آن اموال را تقویم می کردند، آنها را که قدر و قیمتی داشت به خزانه می فرستادند و مابقی را متفرق می ساختند.
شاه نیز به بزرگان به نسبت درجات آنان چیزی هدیه می کرد.
تقدیم کردن هدایا توسط مردم عادی
مردم، فرمانروایان و مرزبانان هر کدام در خور کار و پیشه و توانایی خویش ارمغان هایی برای شاه می بردند و اغلب مردم هر چیز خوبی را که سراغ اشتند چون: مشک و عنبر و عود و هرگونه کار دستی زیبا پیشکشی پادشاه می کردند و همه این ارمغانها در دفترهای دیوانی یادداشت می شد.
افتتاح مالیات های مملکتی
مالیتهای مملکتی در عهد سلاطین ساسانی در نوروز افتتاح می شد و این رسم در زمان خلفای اسلامی نیز همچنان معمول شد و یکی از جهات اصلاح تقویم و کبیسه کردن سالهای پارسی به توسط المتوکل خلیفه عباسی در اثر همین امر بود.
نوروز در شنبه و مالیات گیری از یهودیان
چون نوروز به شنبه می افتاد شاه امر می کرد که از رئیس یهودیان چهار هزار درهم بستانند. کسی سبب این کار نمی دانست، جز اینکه این رسم بین شاهان رسم شده و مانند مالیات گردیده بود.
بار عام پادشاه به هنگام نوروز در ایران باستان
معمولا در ایام نوروز در ایران باستان، شاه به بار عام می نشست و ترتیب پذیرفتن طبقات مردم را به چند شکل ذکر کرده اند. از آن جمله ابوریحان می گوید که آئین شاهان ساسانی در پنج روز اول فروردین (نوروز عامه) چنین بود که شاه، روز اول نوروز را به مردم عامه اختصاص داده و مردم را از نشستن خود به تخت برای ایشان، می آگاهانید.
در روز دوم برای کسانی که از عامه رفیع تر بودند یعنی دهگانان و اهل آتشکده ها (روحانیون زرتشتی) جلوس می کرد.
در روز سوم از برای سپاهیان و موبدان بزرگ و در روز چهارم از برای اهل بیت و نزدیکان و خاصگیان خود و در روز پنجم برای پسر و نزدیکان خویش، و به هر یک از اینان آنچه که مستحق رتبه و احترام و یا پاداش کار نیک و انعام بودند می رسید و تمام داده می شد.
از روز ششم نوروز خاصه آغاز می شد. چون روز ششم فرا می رسید، پادشاه از برآوردن حقوق مردم فارغ می شد. ازین پس نوروز از آن خود شاه بود و دیگر کسی جز ندیمان و نزدیکان و افرادِ خلوتِ وی، به نزد او نمی توانست آمد.
آهنگ ها و نواهای خاص نوروز
در ایام نوروز معمولا نواهایی مخصوص در خدمت پادشاه نواخته می شد که فقط اختصاص به همین ایام داشت.
تهیه مایحتاج دربار در نوروز
از رسوم دیگر درباری این عهد این بود که پادشاهان در نوروز احتیاجات سالیانه دفتری و چیزهای دیگر دربار را تهیه می کردند. از قبیل کاغذ و پوست هایی که در آنها نامه های ارسالی به ایالت های تابعه را می نگاشتند و آنچه مُهر کردنش از طرف پادشاه لازم بود آخر آن کاغذ مهر می شد و آنها را «اسپیدانوشت» یا «اسپیدنوشت» می نامیدند.
سان دیدن پادشاه از سپاهیان
برطبق کتب تاریخی، خسرو پرویز در بعضی اعیاد در حالی که سپاهیان با لشکر و سلاح خود صف بسته و هزار فیل یا فیلبانان صف کشیده بودند، برای سان دیدن آنها خارج می شد. بعید نیست که مراد ازین عید، نوروز باشد و حتی به حدس می توان گفت که در نوروز، شاهان ساسانی سان سپاه می دیدند. بعدهادر قرون اسلامی نیز برخی سلاطین ایرانی، این رسم را در نوروز انجام می دادند.
رسم عموم مردم در نوروز در ایران باستان
در عهد ساسانیان، با گذشتن چند روز از اسفند ماه مردم سبزی می کارند و به گردگیری و پاکیزگی خانه یا به اصطلاح معمول خانه تکانی می پردازند و هرکس متناسب با توانایی خود آذوقه نوروزی خود را فراهم می کند. مردم با خانه های پاکیزه و شسته، سبزه های خرم، رخت های نو، چهره های شاد و خندان نوروز را پذیرا می شوند.
در شب عید هیچ خانه ای پیدا نمی شود که آتش بر بامش روشن نگردد. تا آنجا که اگر خانواده ای عزیزترین کس خود را از دست بدهد، حق ندارد خاموش بماند. زیرا همسایگان گرد می آیند و بر بام او آتش می افروزند و اجاق را روشن و خوراک گرم برایشان می پزند و می کوشند تا آنان را وادارند که رخت های نو خود را بپوشند. زیرا باور دارند تا پایان سال همچنان خواهد بود و هر روز غمی به سراغ ایشان می آید.
فروردین، ماه فروهر
فروهر که ماه فروردین ویژه آن است، نیرویی است که نگهبان آدمی است. این نیرو پیش از آفرینش انسان، به گونه فرشته ای آفریده شده و جاویدان است. ایرانیان باور داشتند که فروهرها (آنچه که امروز ما روح می دانیم) پس از مرگ بالا می رود و در زمانهای معینی باز میگردند تا از خانواده خود آگاه شوند. به باور آنان پنجه دزدیده (پنج روز آخر سال) هنگام فرود آمدن آنان است. دودمانها برای اینکه فروهر (روح) نیاکانشان به خوشی و شادی باز گردند، آن روزها را به خوشی برگزار می کنند و آنها را جشن فروردین می گویند. این روزها همین نوروز است که روز ششم آن بسیار گرانمایه است. و حتی مردم گذشته از پاکیزگی خانه و افروختن آتش و شادی، خوراک های نیکو می پزند و جام هایی از آن خوراک ها بر بام ها می گذارند تا هم روح گذشتگان و هم باز ماندگان شاد و خرم باشد.
بر افروختن آتش در نوروز در ایران باستان
در شب نوروز، یکی از رسوم بر افروختن آتش بود. بعدها در زمان خلفای عباسی در بین النهرین نیز رواج داشت و شاید آتشی که در عصر حاضر در شب های چهارشنبه سوری (چهار شنبه آخر سال) می افروزند نتیجه همین رسم قدیمی باشد.
آب ریختن یا آبریزگان
از رسوم دیگر این زمان، ریختن آب به یکدیگر در صبح نوروز است و این رسم نیز در قرون اسلامی از رونق نیفتاد. در صبح روز ششم (خرداد روز) از ماه فروردین مردم خود را با آب می شستند و شاید این رسم به افتخار خرداد فرشته آب که موکل بر این روز است معمول شده باشد.
رسم شکر هدیه دادن
از رسوم متداول دیگر در این زمان هدیه دادن شکر است. این رسم اگرچه بسیار قدیمی است، شاید از زمان ساسانیان تجاوز ننماید. این رسم در مهرگان نیز معمول بوده است.
باز نشر مطالب سایت پوپک تراول تنها با ذکر نام سایت /https://poopaktravel.com مجاز می باشد.